به همت پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن؛

هم اندیشی حکمرانی نبوی از منظر قرآن کریم برگزار شد

هم اندیشی علمی «حکمرانی نبوی از منظر قرآن کریم» در تالار شیخ طبرسی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.‌

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، هم اندیشی علمی «حکمرانی نبوی از منظر قرآن کریم» با حضور حجج اسلام استاد محمدصادق یوسفی مقدم ، محمدمهدی فیروزمهر، سیدعلی اکبر حسینی رامندی و دکتر سیدسجاد آل سیدغفور برگزار شد.

در ابتدا استاد محمدصادق یوسفی مقدم بیان داشت: واژه حکمرانی در زبان فارسی از ترکیب دو بخش تشکیل شده است. حکم به معنای فرمان، قاعده، مقررات، قانون، نظام، تنظیم و داوری (ریشه عربی از ماده «حَکَمَ» به معنای قضاوت کردن، دستور دادن و جلوگیری کردن). رانی (از راندن): به معنای اجرا کردن، اعمال قدرت، پیش بردن، راهبری، اداره و هدایت.

بنابراین، معنای لغوی آن عمل و شغل حکمران، فرماندهی، حکم راندن یا اداره امور با اعمال قواعد و فرمان است. در فرهنگ‌های لغت مانند دهخدا و آبادیس، مستقیماً به «عمل و شغل حکمران» و «فرماندهی» اشاره شده و مترادف‌هایی مانند امارت، حکومت، ریاست و فرمانروایی برای آن ذکر می‌شود.

ریشه این واژه با «حکومت» مشترک است، اما در کاربرد سنتی فارسی، بیشتر به معنای اداره و فرمانرانی دلالت دارد.

معنای اصطلاحی حکمرانی

فرایند قاعده‌گذاری، اجرای قواعد، نظارت، بررسی و اعمال بازخوردها با قدرت مشروع، برای دستیابی به اهداف مشترک ذی‌نفعان (دولت، بخش خصوصی، جامعه مدنی) در چارچوب ارزش‌ها و هنجارها.

اداره و هدایت امور عمومی، نه صرفاً توسط دولت، بلکه با مشارکت شبکه‌ای از نهادها، بازارها و جامعه مدنی.

تفاوت کلیدی با حکومت: حکومت بیشتر به نهاد قدرت مرکزی (دولت) اشاره دارد، در حالی که حکمرانی بر فرآیندها، روابط پویا و راهبری بدون تمرکز صرف بر قدرت دولتی تأکید می‌کند (مانند هدایت کشتی بدون مالکیت آن).

این اصطلاح از دهه ۱۹۸۰-۱۹۹۰ میلادی رواج یافت و در فارسی، «حکمرانی» به عنوان معادل مناسب‌تر از واژه‌هایی مانند «حکمروایی» یا «تدبیر امور» انتخاب شده است.

استاد یوسفی مقدم در ادامه اظهار داشت: قرآن کریم در چندین آیه به توصیف خلق عظیم و ویژگی‌های اخلاقی پیامبر محمد (ص) پرداخته است. این تأکید نه تنها برای ستایش شخصیت ایشان، بلکه با اهداف عمیق‌تر تربیتی، تبلیغی و الگوسازی حکمرانی انجام شده است. مهم‌ترین آیات مرتبط عبارتند از:

سوره قلم، آیه ۴: «وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ» (و همانا تو بر خلق و خویی عظیم هستی).

این آیه مستقیماً اخلاق پیامبر را «عظیم» توصیف می‌کند و بالاترین مدح الهی از یک بشر است. مفسران مانند علامه طباطبایی و مرتضی مطهری آن را ناظر به اخلاق اجتماعی (مانند صبر، حلم، گذشت، مدارا، تواضع و سخاوت) می‌دانند. 

سوره آل عمران، آیه ۱۵۹: «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ  وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ» (به سبب رحمت الهی، با آنان نرم‌خو و مهربان شدی؛ و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می‌شدند).

این آیه نشان می‌دهد که حسن خلق پیامبر عامل کلیدی جذب مردم و پیشرفت اسلام بود.

دلایل اصلی این تأکید از دیدگاه قرآن و تفاسیر معتبر:

الگوسازی برای امت: هدف بعثت پیامبران، نه تنها ابلاغ احکام، بلکه تربیت اخلاقی بشر است. پیامبر خود فرمود: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» (من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شدم). قرآن با توصیف اخلاق ایشان، مسلمانان را به پیروی از این الگو دعوت می‌کند تا به کمال برسند.

تکمیل دین از طریق اخلاق: اسلام دین کاملی است که عقاید، احکام و اخلاق را در بر می‌گیرد، اما اخلاق برجسته‌ترین بعد آن است. تأکید قرآن بر اخلاق پیامبر، نشان می‌دهد که دین بدون اخلاق عملی، ناقص است.

در نهایت، این توصیف‌ها نه تنها شخصیت بی‌نظیر پیامبر را نشان می‌دهد، بلکه راهنمایی عملی برای همه انسان‌هاست تا با پیروی از ایشان، به سعادت دنیوی و اخروی برسند. 

در ادامه حجت الاسلام والمسلمین حسینی رامندی گفت: در علوم سیاسی، مشروعیت  و مقبولیت دو مفهوم کلیدی برای توجیه و پایداری قدرت سیاسی هستند، اما تفاوت‌های اساسی دارند. این تمایز به ویژه در اندیشه سیاسی اسلامی و غربی برجسته است.

مشروعیت به معنای حقانیت و مشروع  بودن قدرت است؛ یعنی قدرت بر اساس یک منبع معتبر (مانند قانون الهی، سنت، قانون اساسی یا عقلانی-قانونی) اعمال شود.

در دیدگاه اسلامی مشروعیت الهی است (مطابق احکام و قوانین الهی). مثلاً اگر قدرت بر اساس شریعت باشد، مشروعیت حقیقی دارد؛ در غیر این صورت، ممکن است مشروعیت دروغین (بر اساس ایدئولوژی‌های بشری) داشته باشد.

مدار مشروعیت: حق و باطل بودن قدرت، نه لزوماً نظر مردم.

مقبولیت به معنای پذیرش و رضایت عمومی مردم از قدرت است؛ یعنی مردم با میل و رضایت، قدرت را قبول کنند و از آن تبعیت نمایند (بدون زور یا تهدید).

مقبولیت اغلب به عنوان پذیرش اجتماعی، محبوبیت یا حمایت مردمی ترجمه می‌شود. مدار مقبولیت خواست و اراده کسانی که قدرت بر آنها اعمال می‌شود.

وی در ادامه به نقد دیدگاه های کدیور، اشکوری و سروش پرداخت که مشروعیت الهی پیامبر(ص) را زیر سئوال می برند.

سپس حجت الاسلام و المسلمین فیروز مهر بیان داشت: رحمت و محبت در زبان عربی، قرآن و آموزه‌های اسلامی تفاوت دارند.

هر دو واژه «رحمت» و «محبت» به حوزه عواطف مثبت و مهربانی اشاره دارند، اما در معنا، شدت، گستره و کاربرد تفاوت‌های اساسی دارند. این تمایز در تفاسیر قرآنی، کتب اخلاق اسلامی و لغت‌نامه‌های عربی (مانند مفردات راغب اصفهانی و لسان العرب) به وضوح بیان شده است.

رحمت ریشه در «ر-ح-م» (مهربانی مادرانه به جنین در رحم). همیشه همراه با دلسوزی بر ضعیف و تمایل به رفع نیاز و سختی اوست.

در اخلاق اسلامی، رحمت بالاترین درجه مهربانی است و پیامبر (ص) مظهر آن معرفی شده: «رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ» (انبیاء ۱۰۷). رحمت می‌تواند بدون محبت باشد (مثل رحمت خدا به کافران در دنیا: روزی دادن بدون دوست داشتن‌شان).

محبت: ریشه در «ح-ب-ب» (دانه‌ای که در دل می‌افتد و علاقه ایجاد می‌کند). بیشتر به میل قلبی و دوست داشتن دلالت دارد و می‌تواند بدون ترحم باشد (مثل محبت بین دوستان برابر یا حتی محبت به مال و فرزند).

محبت دو طرفه ممکن است (خدا مؤمنان را دوست دارد و آنان خدا را)، اما رحمت الهی یک‌طرفه و از بالا به پایین است.

در روایات: محبت گاهی مقدمه رحمت است، اما رحمت کامل‌تر است.

رابطه بین رحمت و محبت

رحمت شامل محبت است، اما محبت لزوماً رحمت نیست.

مثال: پدر به فرزندش محبت دارد (دوستش دارد)، اما وقتی فرزند بیمار یا نیازمند است، این محبت به رحمت تبدیل می‌شود (دلسوزی و اقدام برای رفع نیاز).

خداوند همه مخلوقات را از روی رحمت روزی می‌دهد، اما فقط مؤمنان را از روی محبت خاص دوست دارد.

علامه طباطبایی در المیزان بیان داشته است که رحمت الهی، لطف و عنایت برای رساندن مخلوق به کمال است، در حالی که محبت بیشتر به کشش عاطفی اشاره دارد.

در نهایت، رحمت درجه‌ای بالاتر و کامل‌تر از محبت است و در نظام اخلاق اسلامی، مسلمانان مأمورند ابتدا رحمت (مهربانی عملی با ضعیفان) را تمرین کنند تا به محبت واقعی برسند.

سپس دکتر سید سجاد آل سید غفور اظهار داشت: میثاق مدینه، که به نام‌های صحیفه مدینه، دستور المدینه یا قانون اساسی مدینه نیز شناخته می‌شود، سندی تاریخی است که توسط پیامبر اسلام (ص) در سال اول هجری (پس از هجرت به مدینه در سال ۶۲۲ میلادی) تدوین شد. این سند، نخستین سند مکتوب سیاسی-اجتماعی در تاریخ اسلام است و به عنوان پایه‌گذار یک جامعه چندفرهنگی و متحد در مدینه عمل کرد.

این میثاق، توافق‌نامه‌ای میان مهاجران مسلمان (مهاجرین از مکه)، انصار (مسلمانان مدینه از قبایل اوس و خزرج)، یهودیان مدینه (مانند بنی‌قینقاع، بنی‌نضیر و بنی‌قریظه) و برخی مشرکان بود. هدف اصلی آن، پایان دادن به جنگ‌های قبیله‌ای طولانی (مانند جنگ‌های اوس و خزرج)، برقراری امنیت مشترک، آزادی مذهبی و تشکیل یک امت واحد (جامعه متحد) تحت رهبری پیامبر (ص) بود.

محتوای اصلی و بندهای کلیدی میثاق (بر اساس نقل ابن‌اسحاق در سیره و ابوعبید)

سند اصلی حدود ۴۷ بند دارد و به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود: بخش اول درباره مسلمانان و بخش دوم درباره روابط با یهودیان. خلاصه مهم‌ترین بندها عبارت است از:

تشکیل امت واحد: مسلمانان مهاجر و انصار یک امت هستند و با هم متحدند. یهودیان نیز بخشی از این امت محسوب می‌شوند اگر به پیمان پایبند باشند.

آزادی مذهبی: یهودیان آزادند دین خود را حفظ کنند و هیچ اجباری در دین نیست. هزینه‌های مذهبی هر گروه بر عهده خودشان است.

دفاع مشترک: همه گروه‌ها موظف به دفاع از مدینه در برابر حمله خارجی هستند. هیچ گروهی بدون اجازه پیامبر (ص) نمی‌تواند با دشمنان اتحاد کند.

حمایت از مظلوم: کمک به مظلومان و پرداخت خون‌بها (دیه) مشترک.

حل اختلافات: پیامبر (ص) مرجع نهایی داوری و حل اختلافات است.

مدینه به عنوان حرم: ممنوعیت خشونت و جنگ داخلی در مدینه؛ شهر به عنوان منطقه امن اعلام شد.

روابط خارجی: جنگ و صلح تنها با اجازه پیامبر (ص) انجام می‌شود.

پایبندی به پیمان: خدا و پیامبر ضامن اجرای پیمان هستند و نقض آن مجازات دارد.

اهمیت تاریخی

پایان جنگ‌های قبیله‌ای و ایجاد وحدت.

الگویی برای همزیستی مسالمت‌آمیز ادیان (اسلام، یهودیت و حتی مشرکان متحد).

این میثاق، پایه‌ای برای گسترش اسلام و تشکیل دولت اسلامی شد.

آخرین اخبار