به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به نقل از خبرگزاری ایکنا، دکتر محمدتقی سبحانی؛ رئیس بنیاد امامت، هفتم اردیبهشت در نشست علمی «حکمرانی قرآنی» که از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد با اشاره به موضوع حکمرانی انسانپایه، گفت: لازم است خیلی سریع به بحث حکمرانی ورود کنیم تا ادبیات سکولار بر این دانش غالب نشود؛ بنابراین باید ادبیات قرآنی را در حکمرانی استخراج و معرفی کنیم زیرا ظرفیت بلندی هم در قرآن برای این موضوع وجود دارد و بنده این نظریه را با عنوان نظریه انسانپایه مبتنی بر حکمرانی قرآنی قرار دادهام.
رئیس قطب تعمیق باورهای دینی دفتر تبلیغات اسلامی با اشاره به دو واژه حکمرانی و انسانپایه، تصریح کرد: حکمرانی در حوزه مدیریت راهبردی و مطالعات کلان اقتصادی و اجتماعی در طول ۲۰ سال گذشته زیاد به کار میرود و آن را در برابر واژه حکومت به کار میبرند و تغییر از واژه حکومت به حکمرانی فقط در واژه نیست بلکه در مفهوم حکومت هم هست و به تعبیر دیگر حکومت زیرمجموعه حکمرانی است و این واژه انتخاب شده است تا نشان دهند تلقی امروز از اداره با گذشته فرق است لذا سازمان ملل و سازمانهای دیگر جهانی مانند صندوق بینالمللی پول تعاریف خود را دارند؛ منظور ما فرایندی است که از عملکرد نهادها، سنتها و شیوههای تصمیمگیری و اعمال قدرت به دست میآید؛ این تعریف برخلاف حکومت است که فقط به برخی نهادها مرتبط است در تمامی بخشها مانند دولت و سازمانهای مردم نهاد و بنگاههای کوچک و حتی نهادهای بینالمللی مصداق دارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه امروزه تغییر رویکرد قدرتمحور در سازمان ملل هم به سمت حکمرانی جهانی در حال بحث است، اظهار کرد: چند ویژگی برای حکمرانی بیان شده است؛ اول اینکه در حکمرانی ما با شبکهای از بازیگران مواجهیم ولی در حکومت این شبکه بسیار محدود است و عمدتا سازمانهای رسمی و دولتی در ذیل آن هستند. ویژگی دیگر اینکه در حکمرانی مقوله تصمیمسازی بسیار پیچیده و مهم است و از همینجا حکمرانی راه خود را از حکومتداری جدا میکند.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: در بحث حکمرانی گفته میشود مشارکت عنصر اولیه است و جز از طریق مشارکت صاحبان منافع کار پیش نخواهد رفت یا اصل کارآمدی عنصر اصلی در وجود و بقای حکمرانی است. ویژگی دیگر هم توجه به سازوکارها به جای ساختارها است؛ در حکومت، تاکید بر ساختارهاست که جایگاهها را مشخص میکند و معمولا مقولات پیشینی هستند ولی در حکمرانی، ساختار اگر مهم هم باشد پسینی است و نه پیشینی. در حکمرانی ساز و کارها مهم هستند که باعث میشوند اهداف و منافع در آن جایگاه و قدرت پیدا کنند.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت با بیان اینکه حکمرانیها فاقد ساختار از بالا به پایین هستند و دائما در حال تحول هستند، تصریح کرد: تفاوت حکمرانیها با همدیگر به تفاوت در مدلهای آنان است مثلا تفاوت حکمرانی خوب و بد و یا قدیم و جدید؛ در مورد بحث انسانپایه هم به این دلیل این واژه را به کار میبریم که با ادبیات اومانیستی انسانمحوری در غرب یکسان تلقی نشود و الان هم خیلی از حوزویها جرئت ندارند از همین واژه استفاده کنند ولی معتقدم باید از این واژه با تاکید بر تفاوت با واژه اومانیستی به کار ببریم. برخی از حکمرانی خدامحور استفاده میکنند ولی به نظر بنده درست نیست زیرا موضوع حکمرانی، خدا نیست. ابتدا باید نشان دهیم موضوع حکمرانی چیست و قرار است چه تغییراتی ایجاد کند؛ مثلا یک مدل حکمرانی به دنبال توسعه پایدار است و دیگری دنبال افزایش مشارکت اجتماعی است.
حکمرانی قرآنی معادل حکمرانی انسانپایه
سبحانی اضافه کرد: ما با واژه انسانپایه دنبال این هستیم که بگوییم طبق منطق قرآنی، حکمرانی برای انسانی است که تعریف الهی دارد نه انسانی که فقط برای لذت خلق شده است؛ زمانی حکمرنی قرآنی است که انسان متغیر اول در مناسبات حکمرانی باشد زیرا قرار است در انسان تغییر ایجاد کند و اگر این تغییر در کانون نباشد نگاه قرآنی نخواهد بود. حکمرانی قرآنی برای انسان و با انسان است یعنی همیشه باید انسان را در کنار مدیریتها و تغییرات در نظر بگیرد و انسان قرار است به تغییر انسان کمک کند. همچنین حکمرانی باید به خاطر انسان باشد؛ حکمرانی آمده است تا انسان و ارزشهای انسانی را از منظر قرآن سرلوحه حرکت خود قرار دهد.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت با بیان اینکه یکی از چالشهای بزرگ در حکمرانیها چالش تعارض منافع است، افزود: افراد باید بین منفعت اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و سنتها و ارزشها و … یکی را انتخاب کنند ولی در حکمرانی قرآنی همیشه باید اصول بنیادین ارزشهای انسانی، اصل و محور قرار بگیرد و اگر این محور نباشد حکمرانی قرآنی نخواهد بود.
وی با بیان اینکه برخی حکمرانی خوب را بهترین حکمرانی میدانند، گفت: ما با گفتمان حکمرانی انسانپایه از مفهوم تراز انسان دفاع میکنیم زیرا خیلی از مدلها بین حکمرانی خوب و بد تفکیک کرده و حکمرانی بد را نوعی میدانند که انسان در آن ابزار است؛ وقتی جوهره این حکمرانی خوب را میبینیم باز موضوع حکمرانی، خود انسان نیست بلکه منافع است ولی در مفهوم انسانپایه، حکمرانی برای انسان و به خاطر انسان و با انسان است نه اینکه در مسیر حکمرانی نگاهی هم به منافع انسان بیندازیم وجالب اینکه انسان باید با همه اولویتها و ظرفیتها مورد توجه قرار بگیرد.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه ما در چند محور باید به حکمرانی انسانپایه تاکید کنیم، گفت: برخلاف مدلهای امروز حکمرانی که محور با قدرت و منافع و … است تمرکز در حکمرانی قرآنی بر ارزشهای انسانی و کیفیت زندگی و ارتقای آن است؛ دوم نگاه غایی و ارزشمند به انسان و نه نگاه ابزاری به او است. در لیبرالیسم، انسان مدرن، انسان شناسنامهداری است که اوصاف غیر انسانی دارد لذا ارتقای شهروندی هم معطوف به امور غیرانسانی است یعنی ارزش غایی در این مدل حکمرانیها، ارتقای اصول ارزشی انسانی نیست ولی در حکمرانی قرآنی همه چیز در خدمت ارزشهای واقعی انسانی است. ویژگی دیگر اولویت رشد همه جانبه انسانی است زیرا در مدلهای دیگر به دنبال ارتقاء منزلت و اقتصاد انسان هستند ولی انسان قرآنی حیات متنوع و متکثری از ابعاد عمیق معنوی تا مسائل ساده روزمره را دربر دارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه انسان قرآنی، انسان در سیر و تحول است نه اینکه فقط یکسری نیازهای مادی کنونی را دارد، تصریح کرد: قسط قرآنی یعنی قرار گرفتن انسان در نقطه کانونی هستی و اینکه هر چیزی در جای تکوینی خود موقعیت پیدا کند لذا اولویت رشد همه جانبه در دستور حکمرانی خوب قرآنی است همچنین حضور فعال انسان در تغییر سرنوشت خود از دیگر ویژگیهای حکمرانی قرآنی است و تنها منبع تغییر و تحول درون انسان و اراده و سعی و کنش اوست.
سبحانی اظهار کرد: قرآن معتقد است تغییر از ساحت بیرون برای رشد انسان ممتنع است و اگر ممتنع نباشد مورد قبول نیست لذا دائما بار تغییر و مسئولیت آن را به خود انسان برمیگرداند و این موضوعی بسیار مهم در حکمرانی است به تعبیر دیگر سازمانهایی که فقط قصد دارند انسان را مانند ماشین بسازند نه ممکن است و نه مطلوب ولی در نگاه قرآنی خود انسان است که باید تغییر در سرنوشت خود ایجاد کند. این حرف فقط بحث معنوی نیست بلکه انسان باید منزلت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خود را ارتقاء دهد. یعنی در «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» با اینکه اصلا کرامت ذاتی در همه انسانها وجود دارد ولی این کرامت ذاتی در فرایند حیات روزمره باید با اراده انسانی تعین پیدا کند.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت با بیان اینکه خداوند اراده کرده است تا در نظام هستی فقط یک موجود را خلیفه خود قرار دهد، اضافه کرد: ولی در آیات متعدد فرموده است؛ وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ؛ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ… بنابراین مسئولیتپذیری و آمادگی انسانها باید محور تغییرات باشد و هر کسی بار تصمیم خود را بپذیرد. هابز در کتاب لویاتان میگوید دولت یعنی قدرت افراد را بگیرید و در جایی مجتمع کنید و انسانها بازیگر این قدرت مرکزی باشند.
رسوایی تئوری واگذاری مسئولیت روسو
وی افزود: اصلا تئوری قراردادهای روسو تئوری واگذاری مسئولیتها به کانون دولت است ولی قرآن کریم چنین تفکری ندارد؛ برخی مانند مهندس بازرگان در کتاب خدا و آخرت میگویند پیامبر دولت تشکیل نداد و در مدینه هم یک نهاد ساده و بسیطی داشتند؛ این تفکر به این دلیل است که تلقی روشفنکر ما تلقی دولت مدرن است.
سبحانی بیان کرد: تلقی امروزی از بانکداری و توسعه و …سبب شده تا بانکها جزء مشکلات باشند نه حلکننده مشکل، زیرا قدرت کنشگری صاحب سرمایه را تبدیل به نهادی به نام بانک کرده است و افراد در کناری نشستهاند که فقط سود میخواهند در حالی که باید با اختیار خود کار کنند و در سود و زیان شریک باشند. مدارس هم کانون هابزی آموزش شده است زیرا والدین که وظیفه اصلی تربیت فرزند را دارند آن را به مهد کودک و مدرسه میسپارند.