صداقت فرزندان در کشاکش خانواده و رسانه

«صداقت فرزندان در کشاکش خانواده و رسانه» به قلم دکتر حسن بوسلیکی به زودی منتشر خواهد شد.

گروه تربیت پژوهشکدۀ اخلاق و معنویت، در صدد بود تا با نگاهی روان‌شناختی به آموزه‌های قرآن و سنت، عوامل و سازوکارهای ارتقای صداقت فرزندان را شناسایی کند؛ زیرا امروزه جریان تربیت نسل جدید، در سه کانون «خانواده، مدرسه و رسانه» رقم می‌خورد.

 دربارۀ نقش خانواده و رسانه و تأثیر آن‌ها در نحوۀ تربیت و نیز صداقت فرزندان، تا کنون کتاب‌های ارزشمندِ بسیاری چاپ و منتشر شده است؛ اما یکی از پژوهش‌های تخصصی در این زمینه، «صداقت فرزندان در کشاکش خانواده و رسانه» است که به قلم حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حسن بوسلیکی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم فرهنگ اسلامی، مدیر گروه تربیت و رئیس پژوهشکدۀ اخلاق و معنویت نگارش یافته و به زودی منتشر خواهد شد. مصاحبۀ زیر حاصل گفت‌وگو با ایشان در خصوص این کتاب است:

متن مصاحبه: 

***  ابتدا خودتان را معرفی و دربارۀ تحصیلات‌ و فعالیت‌های علمی‌تان توضیح مختصری بفرمایید.

-بنده حسن بوسلیکی هستم. پس از اخذ مدرک مهندسی برق (مخابرات)، وارد حوزۀ علمیه شدم و تحصیلات حوزوی را تا سطوح عالی ادامه دادم و هم‌زمان با تحصیل در حوزه، در رشتۀ اخلاق اسلامی تحصیل کرده و مدرک دکتری را اخذ کردم. در حال حاضر در رشتۀ روان‌شناسی و علوم تربیتی در دانشگاه تدریس می‌کنم. مسئولیت پژوهشکدۀ اخلاق و معنویت و مدیریت گروه تربیت این پژوهشکده بر عهدۀ بنده است.

*** لطفاً منظور از صداقت را در عنوان این پژوهش تبیین بفرمایید.

-بی‌تردید در میان ارزش‌های اجتماعی، صداقت از جایگاهی رفیع برخوردار است. می‌توان ادعا کرد در نظام رتبه‌بندی ارزش‌های اخلاقی، هم از منظر دینی و هم از منظر فرادینی، صداقت جزو اولین‌هاست. صداقت در یک معنای عام،‌ شامل همۀ ارزش‌های اخلاقی می‌شود. البته این معنا مد نظر پژوهش ما نیست، ولی در یک معنای بسیار محدود (اخص)، صداقت در مقابل «دروغ‌گویی» است و یک فعل گفتاری محسوب می‌شود. صداقت در یک معنای نه زیاد محدود (خاص)، در مقابل انواع فریب قرار دارد که دروغ‌گویی، یکی از آن‌هاست. در نظرسنجی‌ای که توسط میز تخصصیِ اخلاق در دفتر تبلیغات صورت گرفته، بی‌صداقتی جزو مهم‌ترین مسائل اخلاقی ایران معاصر شمرده شده است. لذا معرفی الگوی تعاملی میان خانواده و رسانه در جهت ارتقای صداقت فرزندان، هدف اصلی این پژوهش است. این الگوی تعاملی نشان می‌دهد که عوامل موجود در خانواده و نیز در رسانه، به‌صورت مستقل بر رشد صداقت فرزندان تأثیر نمی‌گذارند، بلکه در رابطه‌ای دوسویه، هم خانواده بر میزان و نحوۀ اثربخشی رسانه روی کودکان تأثیر می‌گذارد و هم رسانه در میزان و نحوۀ اثربخشی خانواده بر کودکان مؤثر است. ازاین‌رو، این پژوهش به دنبال ارتقای صداقت بر اساس همین الگوی تعاملی است؛ یعنی دنبال عواملی هستیم که فریب را کاهش می‌دهند؛ هر چند تأکید ویژه بر دروغ‌گویی به عنوان مصداق شناخته‌شده‌تر آن است.

*** می‌توانید ارتباط این کتاب با رشد اخلاقی را بیان کنید؟

-عوامل کاهش فریب‌کاری در یک نگاه کلی به دو دسته قابل تقسیم هستند:

 الف) عواملی که رفتارهای فریب‌کاری را به صورت مقطعی و موقعیتی کاهش می‌دهند؛

ب) عواملی که به‌صورت ماندگار، صفت «صداقت» را ارتقا می‌بخشند؛ یعنی همه مؤلفه‌های مورد نیاز برای رشد اخلاقی را پوشش می‌دهند. برای این که شاهد تغییر با ثبات و ماندگار در صداقت فرزندان باشیم، لازم است به دنبال ارتقای مؤلفه‌های شناختی، عاطفی-هیجانی، رفتاری-انگیزشی و فرااخلاقی باشیم که همۀ این‌ها در رشد صداقت فرزندان دخیل هستند.

***  چرا دو عامل خانواده و رسانه انتخاب شده‌اند؟

-همان‌طور که اشاره شد، صداقت در یک معنای نه زیاد محدود، در مقابل انواع فریب قرار دارد که دروغ‌گویی نیز یکی از آن‌هاست. در این نوشتار تلاش بر آن است تا عوامل و سازوکارهای تأثیر خانواده و رسانه بر رشد صداقت فرزندان شناسایی شوند. هم‌نشینی خانواده و رسانه در موضوع نوشتار حاضر، به این دلیل است که این دو، در محیطی یکسان (یعنی خانه) و در کنار هم بر فرزندان تأثیر می‌گذارند و همین امر، سبب شکل‌گیری ایده‌ای شد که تحت عنوان «الگوی تعاملی تأثیر خانواده و رسانه» در این نوشتار پیگیری شود. شناسایی این عوامل بخشی مهم از مبانی تربیت اخلاقی را برای والدین ـ در رتبه اول ـ و اصحاب رسانه ـ در رتبه بعدی ـ فراهم می‌کند تا برنامه‌های تربیتی را بر اساس این توصیفات بنا نهند. البته در این کتاب گاه گریزی نیز به مباحث تربیتی داشته‌ایم، ولی تلاش بر آن است تا وجهۀ توصیفی کار غلبه داشته باشد.

*** آیا در این پژوهش از توصیه‌ها و منابع دینی هم بهره گرفته‌اید یا صرفاً ار منابع روان‌شناختی استفاده کرده‌اید؟

-با توجه به این‌که خانواده‌های دینی، دغدغۀ بحق و همیشگی استناد برنامه‌های تربیتی به دین را دارند، در پی یافتن تأییدات دینی برای شیوه‌های فرزندپروری خود نیز هستند. این نوشتار ادعای استخراج دیدگاه اسلامی در زمینۀ رشد اخلاقی را ندارد، ولی هر جا استنادی دینی ارائه شده، تلاش بر این بوده که از سطح ظاهری به اصول و مبانی آن‌ها گذر کنیم و حتی‌الامکان در بافت یافته‌های تجربی آن‌ها را بازخوانی کنیم. ازاین‌رو، عمدتاً یافته‌های روان‌شناختی ارائه شده‌اند و در کنار آن‌ها شواهد نقلی مربوطه نیز عرضه شده است. بنابراین نوشتار حاضر، یک اثر اجتهادی و استنباطی به حساب نمی‌آید، بلکه اساساً یک اثر مربوط به روان‌شناسی اخلاقی است که ناظر به منابع نقلی هم بوده است.

*** مخاطبان این اثر علمی چه گروهی هستند؟

-مخاطبان  این پژوهش، از سویی پژوهشگران عرصۀ تربیت اخلاقی هستند تا با گسترش الگوی معرفی‌شده، یا راستی‌آزمایی تجربی آن به کاربردی‌سازی و اتقان آن بیفزایند و از سویی دیگر، مربیان و والدینی که می‌خواهند با بهره‌گیری از آن، به ارتقای صداقت فرزندان و تربیت نسلی صادق همت گمارند.

*** این کتاب در چند فصل و صفحه تنظیم شده است؟

-این نوشتار در پنج فصل و حدود ۴۲۰ صفحه سامان یافته است: فصل نخست، کلیات (شناسنامه پژوهش) است؛ فصل دوم شامل مبانی نظری و ادبیات پژوهش (مرور یافته‌های بشری در زمینۀ رشد اخلاقی و دروغ‌گویی) است؛ فصل سوم به تأثیر خانواده بر رشد صداقت و دروغ می‌پردازد؛ فصل چهارم تأثیر رسانه بر رشد صداقت و دروغ را واکاوی کرده و فصل پنجم نیز مدل تعاملی برای عوامل و سازوکارهای رشد صداقت و دروغ در خانواده و رسانه را ارائه کرده است.

 *** و سخن پایانی شما.

هرچند الگوی ارائه‌شده در این نوشتار کاربردی بوده و به‌کارگیری آن متوقف بر شناسایی سایر اجزا نیست، ولی این الگو هنگامی کامل خواهد شد که علاوه بر تعامل میان خانواده و رسانه، تعامل میان سه کانون تربیت،‌ یعنی «خانواده، رسانه و مدرسه»‌ ترسیم شود. انجام این مهم نیازمند هم‌افزایی تلاش پژوهشگران است و اولین گام توسط پژوهشکده اخلاق و معنویت برداشته شده است. امید که گام‌های بعدی توسط این پژوهشکده یا سایر مراکز پژوهشی برداشته شود و اثر حاضر برای ارتقای صداقت در جامعۀ ایرانی مفید واقع شود.

آخرین اخبار