نشست علمی نقد و بررسی فرضیه تأثیرپذیری قرآن از دیاتِسّارون (انجیلِ آمیخته) برگزار شد

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، نشست علمی با عنوان «نقد و بررسی فرضیه تأثیرپذیری قرآن از دیاتِسّارون (انجیلِ آمیخته)»، با حضور حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد سلطانی به‌عنوان ارائه‌دهنده، حجت الاسلام والمسلمین علی اسدی و اسدی و حجت الاسلام والمسلمین سیدحامد علیزاده موسوی به‌ عنوان ناقد علمی و دکتر سیدسجاد آل سیدغفور به عنوان دبیر علمی نشست، در روز یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴برگزار شد.

در ابتدای جلسه سید سجاد آل سیدغفور دبیر علمی این نشست ضمن تسلیت ایام شهادت حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله علیها گفت: بحث از منشأ و خاستگاه قرآن کریم، به عنوان معجزه جاویدان پیامبر خاتم (ص) و آخرین کتاب آسمانی نازل شده بر بشریت، همواره در طول تاریخ، کانون توجه محققان، خاورشناسان و اندیشمندان حوزه ادیان و مطالعات قرآنی بوده است. این موضوع، به دلیل جایگاه رفیع و بنیادین قرآن در تمدن اسلامی و نیز نقش محوری آن در تشریع احکام، شکل‌دهی به فرهنگ و تعیین مسیر حیات فردی و اجتماعی مسلمانان، از اساسی‌ترین و در عین حال چالش‌برانگیزترین مباحث در سپهر علم و اندیشه به شمار می‌رود.

حجت الاسلام والمسلمین سلطانی، ارائه دهنده نشست در ابتدای سخنان خود گفت: دهه‌های اخیر شاهد انبوهی از پژوهش‌هایی درباره رابطه قرآن و مسیحیت سریانی بوده‌است. یکی از بحث‌های پرچالش در این حوزه، مسأله منابع احتمالی قرآن و ادعای اقتباس آن از متون پیشین است. در این چارچوب، برخی از قرآن‌پژوهان غربی طی دهه‌های اخیر، فرضیه‌ای را مطرح کرده‌اند مبنی بر اینکه قرآن تحت تأثیر کتاب انجیل آمیخته (دیاتسارون) بوده است.

وی ادامه داد: ادعای تاثیرپذیری قرآن از دیاتسارون خود شامل دو ادعای کوچکتر است: الف) نویسنده قرآن با اناجیل اربعه آشنایی نداشته است و تنها منبع او برای گزارش زندگی عیسی (ع) دیاتسارون سریانی بوده است. ب) شباهت‌های مهمی میان قرآن و دیاتسارون وجود دارد که از تاثیرپذیری قرآن از آن حکایت می‌کند.

عضوی هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن بیان کرد: نوشتار پیش رو به روش تاریخی-انتقادی و بدون استناد به مبانی الاهیاتی وحیانیت قرآن، استدلال‌های موافقان این ادعا را بر پایه داده‌های تاریخی و متنی، بررسی کرده است. نتایج پژوهش نشانگر آن است که ادعا با توجه به اشکالات زیر غیر قابل قبول است: عدم امکان تطبیق انجیل مورد اشاره در قرآن بر دیاتسارون، نگهداری متون مقدس مسیحی در کلیساها و عدم دسترسی اشخاص به آن در دوره باستان متأخر، فقدان نسخه کامل دیاتسارون برای مقایسه دقیق با قرآن، وجود عوامل دیگر مؤثر بر شباهت‌ قرآن و دیاتسارون.

حجت الاسلام سلطانی افزود: دهه‌های اخیر شاهد انبوهی از پژوهش‌هایی درباره رابطه قرآن و مسیحیت سریانی بوده‌است. یکی از بحث‌های پرچالش در این حوزه، مسأله منابع احتمالی قرآن و ادعای اقتباس آن از متون پیشین است. در این چارچوب، برخی از قرآن‌پژوهان غربی طی دهه‌های اخیر، فرضیه‌ای را مطرح کرده‌اند مبنی بر اینکه قرآن تحت تأثیر کتاب انجیل آمیخته (دیاتسارون) بوده است.

وی گفت: ادعای تاثیرپذیری قرآن از دیاتسارون خود شامل دو ادعای کوچکتر است: الف) نویسنده قرآن با اناجیل اربعه آشنایی نداشته است و تنها منبع او برای گزارش زندگی عیسی (ع) دیاتسارون سریانی بوده است. ب) شباهت‌های مهمی میان قرآن و دیاتسارون وجود دارد که از تاثیرپذیری قرآن از آن حکایت می‌کند.

حجت الاسلام سلطانی در  پایان سخنان خود بیان کرد: نوشتار پیش رو به روش تاریخی-انتقادی و بدون استناد به مبانی الاهیاتی وحیانیت قرآن، استدلال‌های موافقان این ادعا را بر پایه داده‌های تاریخی و متنی، بررسی کرده است. نتایج پژوهش نشانگر آن است که ادعا با توجه به اشکالات زیر غیر قابل قبول است: عدم امکان تطبیق انجیل مورد اشاره در قرآن بر دیاتسارون، نگهداری متون مقدس مسیحی در کلیساها و عدم دسترسی اشخاص به آن در دوره باستان متأخر، فقدان نسخه کامل دیاتسارون برای مقایسه دقیق با قرآن، وجود عوامل دیگر مؤثر بر شباهت‌ قرآن و دیاتسارون.

در ادامه حجت الاسلام والمسلمین علی اسدی ناقد اول نشست با اشاره به نقاط قوت و ضعف پژوهش حاضر اظهار داشت: بحث ارائه شده از قوت های بسیاری برخوردار است که از جمله می‌توان به روزآمد بودن موضوع، بهره‌گیری از روش تاریخی و انتقادی، ارائه پیشینه‌ای جامع و منسجم از تحقیقات پیشین، و سازمان‌یافتگی و ساختارمندی نقدهای وارد شده اشاره کرد. این ویژگی‌ها نشان از دقت نظر محقق و تسلط وی بر ادبیات موضوع دارد.

وی در ادامه به برخی کاستی‌های پژوهش اشاره نمودند و خاطرنشان کرد: اگرچه مقاله از انسجام قابل قبولی برخوردار است، اما برخی مباحث نیاز به بسط و تفصیل بیشتری دارد. از جمله این موارد می‌توان به مفهوم‌شناسی دقیق مسیحیان سریانی و تبارشناسی جریان‌های مختلف آن، و همچنین تبیین دقیق‌تر مفهوم اقتباس و مرزهای آن با تأثیرپذیری اشاره کرد. عدم وضوح کافی در این مفاهیم ممکن است به ابهام در نتگیری بینجامد.

حجت الاسلام اسدی به نیاز تقویت برخی استدلال‌ها اشاره کرده و افزود: به عنوان مثال، بخش مربوط به رد ادعای آگاهی قرآن از انجیل نیاز به استحکام بیشتری دارد. این بخش می‌تواند با استناد به شواهد تاریخی از جمله بررسی زمینه‌های فرهنگی و دینی حجاز در عصر نزول، و نیز تحلیل عمیق‌تر تفاوت‌های ماهوی بین محتوای قرآن و متون انجیلی موجود تقویت گردد.

وی در نقد اصلی خود بر این پژوهش تأکید کردند: مهم‌ترین اشکال وارده به این تحقیق، گرفتار شدن محقق در پارادایم‌ها و چارچوب‌های فکری غربی است. به نظر می‌رسد پژوهشگر اگرچه به نقد آرای خاورشناسان پرداخته، اما خود ناخواسته در دام همان پیش‌فرض‌ها و مسائل مطرح شده در سنت پژوهشی غرب افتاده است. این مسئله موجب شده تا پرسش‌هایی که ذاتاً از دل سنت اسلامی برنمی‌آیند، محور و مورد بررسی قرار گیرند.

حجت الاسلام اسدی افزود: برای غلبه بر این چالش، لازم است محققان مسلمان با تکیه بر مبانی معرفتی اسلام و با بهره‌گیری از دستاوردهای علوم قرآنی سنتی، به بازتعریف مسائل و تدوین چارچوب‌های بدیل در پژوهش‌های قرآنی بپردازند. تنها در این صورت است که می‌توان از تقلید ناخواسته از انگاره‌های پژوهشی غرب اجتناب کرد و به تولید علم ناب و اصیل در حوزه مطالعات قرآنی نائل آمد.

وی در پایان سخنان خود گفت: این نقدها نشان می‌دهد که اگرچه پژوهش حاضر گام ارزشمندی در نقد نظریه‌های خاورشناسان محسوب می‌شود، اما برای تکمیل و ارتقای آن نیاز به بازنگری در برخی مبانی و بسط دادن برخی بخش‌ها وجود دارد. توجه به این نکات می‌تواند به غنای بیشتر پژوهش و تقویت جایگاه آن در مجامع علمی بینجامد.

در ادامه نشست حجت الاسلام والمسلمین سیدحامد علیزاده موسوی، ناقد دوم نشست گفت:  اگرچه این پژوهش با رویکردی تاریخی-انتقادی و با استناد به شواهد متنی و تاریخی، فرضیه تأثیرپذیری قرآن از دیاتسارون را به شکلی منسجم به چالش می‌کشد، اما به نظر می‌رسد در برخی موارد، نقدها نیاز به عمق بیشتری دارند. به طور خاص، ادعای اصلی طرفداران این فرضیه مبنی بر “عدم آشنایی قرآن با اناجیل اربعه” تنها با استدلال‌های سلبی (مانند عدم اشاره قرآن به اختلافات اناجیل) رد شده است، در حالی که می‌توان با ارائه شواهد ایجابی قوی‌تر، از جمله تحلیل تفاوت‌های ماهوی در روایت‌های قرآنی و انجیلی از زندگی حضرت عیسی (ع)، این ادعا را به شکل قاطعانه‌تری ابطال کرد.

وی در پایان افزود: علاوه بر این، اگرچه مقاله به درستی بر محدودیت دسترسی به متون مکتوب در حجاز تأکید می‌کند، اما نقش سنت شفاهی به عنوان کانال اصلی انتقال مفاهیم دینی می‌توانست با جزئیات بیشتری و با بررسی نمونه‌های عینی از چگونگی نشر این سنت در محیط عربی- سریانی تبیین شود.

آخرین اخبار