به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به نقل از خبرگزاری شبستان، سومین نشست از هشتمین مدرسه حکمرانی اسلامی تحت عنوان «مدرسه حکمرانی زمینهساز (۲)» سهشنبه، ۱۱ شهریورماه به میزبانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و با سخنرانی حجتالاسلام «محمد شهبازیان» مدیر گروه جریانشناسی مهدویت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد؛ دبیر علمی این نشست حجتالاسلام «علی محمدی هوشیار» بود.
حجتالاسلام شهبازیان در ابتدای سخنان خود با اشاره به اینکه بحث (حکمرانی؛ زمینه و چالشهای تطبیقگرایی) از دو قسمت تشکیل شده است، اظهار کرد: فهمی که من نسبت به حکمرانیِ زمینهساز دارم فارغ از اینکه درست است یا غلط و تعریفی که اساتید دیگر از حکمرانی زمینهساز دارند و اینکه آیا این واژگان درست است یا اشتباه موضوعی است که باید جداگانه مورد توجه قرار بگیرد؛ اینکه در کنار حکمرانیهای مطلوب آیا واژگان و اصطلاح حکمرانی زمینهساز تا چه اندازه میتواند علمی باشد موضوعی است که از سوی بسیاری از اساتید بررسی شده و گفتوگوهایی انجام شده و از جمله حجتالاسلام الهینژاد معتقد به عنوان حکمرانی زمینهساز است و برخی دیگر نیز امکان دارد که نقطه نظرات متفاوتی داشته باشند.
مدیر گروه جریانشناسی مهدویت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: به هر روی اصطلاح حکمرانیِ زمینهساز اصطلاحی است که وارد فضای علمی شده و نیاز به تحلیل و بررسی دارد. من حکمرانی را اینگونه تعریف میکنم: در حکمرانی که نوع و شیوه ای برای حکومت است یعنی یک حکومت داریم، یک دولت و state ممکن است برای ما تعریف شود اما اعمال قدرت در این دولت به چه شکل است؟ آیا می خواهد تک محور جلو برود؟ از قدیم می گفتند اقتصاد چپ ها و اقتصاد دولتی یعنی حتی دولت متولی کوپن دادن به مردم شود و تقسیم امکانات به دست دولت باشد یا اینکه در مقابل بحث خصوصیسازی را مطرح کنیم؛ فهم من از حکمرانی این است که دولت ها به تنهایی نمی توانند اعمال قدرت کنند و نیازمند این هستند که خود را چابک کنند لذا از نهادها و موسسات و سازمان های غیردولتی که می توانند در ظاهر عموم باشند مثل حسینیه و مساجد استفاده کنند یا نخبگانی که تبدیل به سازمان و موسسه ای شده اند و ساز و کاری را تعریف می کنند مثل موسسات دانشبنیان یا پژوهشکدههای مرتبطی که فعالیت دارند.
وی گفت: پس این رأس، هرم دارد و کسی که اعمال قدرت می کند؛ گاهی هم ممکن است که راس هرم در حوزه امکانات فرهنگی و علمی و حتی حوزه علمیه باشد؛ در حوزه علمیه در این عرصه شورای مدیریت ضرورت ندارد اعمال قدرت کند، چه بسا دفتر تبلیغات اسلامی از موسسات جانبی برای مبلغان استفاده می کند، پس بحث حکمرانی عموما دولت ها هستند اما می توانیم آن عرصه را گسترش دهیم که می خواهد اعمال قدرت و پخش کند، پس کسی که می خواهد اعمال قدرت کند از بدنه اجتماعی مردم برای گسترش قدرت استفاده کند.
مدیر گروه جریان شناسی مهدویت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: در واقع، بدنه اجتماعی می تواند داخلی و خارجی باشد یعنی محدودیتی در حکمرانی وجود ندارد، مثالی که مطرح میکنم روش حکمرانی مقاومتی است که شهید سلیمانی ایجاد کرد؛ یعنی سپاه قدس قرار نیست همه کارها را انجام دهد بلکه به عنوان اعمالکننده قدرت میآید و از بازوانی استفاده می کند و تفکر انقلاب را گسترش می دهد، این تفکر هواخواهانی در داخل و خارج کشور دارد، فاطمیون و زینبیون هر کدام حلقه ای به نام جبهه مقاومت درست می کند که این جبهه به تعبیر مقام معظم رهبری، مکتب شهید سلیمانی نرمافزارش میشود؛ این به معنای آن نبود که شهید سلیمانی بلند شود با ایرانیان و سپاه قدس به سوریه و فلسطین و آمریکا برود بلکه نرمافزار اعمال قدرت داشت.
ما می خواهیم برای رسیدن به زمان ظهور و حاکمیت حضرت مهدی(عج) زمینه ها و تمهیدات را فراهم کنیم که این رویکرد از نظر من حکمرانی زمینه ساز استحجتالاسلام شهبازیان افزود: من حکمرانی را در قالب این مفاهیم درک میکنم؛ ما می گوییم نظام باید برای حکمرانی از مردم و نهادهای غیر دولتی و غیر وابسته به نظام که حتی ممکن است فردی از جایی جز ایران باشد برای این قدرت استفاده کند؛ مراد این است که این اعمال قدرت و پیوستگی با افراد و سازمان های داخلی و خارجی کف میدانی با چنین رویکردی باشد یعنی محور کارها وجود مقدس حضرت ولیعصر (عج) باشد؛ ما می خواهیم تمهیدی قرار دهیم، مثل این است که می گوییم جبهه مقاومت را شکل دهیم و تمهید برای چنین چیزی است، اینجا فلسطین، یمن، افغانستان و پاکستان دخیل هستند، ما می خواهیم برای رسیدن به زمان ظهور و حاکمیت حضرت مهدی(عج) زمینه ها و تمهیدات را فراهم کنیم که این رویکرد از نظر من حکمرانی زمینه ساز است.
وی ادامه داد: حال باید بپرسیم آیا زمینه سازی به معنای تمهید است یا زمینه سازی به معنای آن است که مردم نقش کامل و تام در رسیدن به ظهور دارند یا اینکه بگوییم مردم اصلا نقشی ندارند؟ مسلم این است که مردم قسمتی از این گام را بر می دارند و دولتها از جمله جمهوری اسلامی قسمتی از کار است؛ پس حکمرانی زمینهساز یعنی از ظرفیت مردم برای اشاعه آموزه ها استفاده کنیم؛ اما قصه تطبیقگرایی چه چالشی را میتواند ایجاد کند؟ در این مجال بحث چالشهای تطبیقگرایی را نیاز داریم و همچنین آرا و نگاه ها به نشانه های ظهور تا مشخص شود که مساله چیست.
مدیر گروه جریان شناسی مهدویت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: اولا نشانه های ظهور تعریفی مشخص دارد؛ مسأله دوم این است که وقتی می گوییم نشانه های ظهور، منظور علامات و نشانه است یعنی باید قبل از ظهور اتفاق افتاده باشد با فاصله زیاد یا کم؛ از سوی دیگر نشانه های غریبه و بعیده داریم؛ مرحوم مجلسی توضیحاتی در بحارالانوار دارد، باید توجه کنیم که به قول معروف تابلوها راهی برای رسیدن به مقصد هستند؛ بنابراین نشانه های ظهور یعنی قبل از ظهور حضرت ولیعصر(عج) علاماتی را می بینید که رهنمون به ظهور و ساعت ظهور حضرت هستند، در این باب چند نظریه وجود دارد که اگر این نظریات مشخص نشود نمیتوان نظر قطعی ارایه کرد و باید بررسی شوند.
وی افزود: در نگاه و دسته اول پذیرندگان نشانه های ظهور مطرح هستند که شامل دو دسته حداکثری ها و حداقلی ها میشوند؛ حداکثریها کسانی چون استاد کورانی، حجت الاسلام محمد شجاعی، دکتر محمدهادی همایون، دکتر شفیعی سروستانی، حجت الاسلام پناهیان هستند که این طیف از پذیرندگان نشانه های ظهور هستند؛ گروه دوم حداقلی ها هستند، مثل آیت الله شیخ نجمالدین طبسی، حجت الاسلام نصرت الله آیتی، در واقع نوع اساتیدی که در مرکز تخصصی مهدویت هستند که اصل نشانه های ظهور را می پذیرند.
حجت الاسلام شهبازیان گفت: دسته دوم منکران نشانه های ظهور هستند که از جنبه تاریخی نگران هستند؛ در بین مستشرقان عموما از طرح بحث در این مسأله گریز دارند؛ المزی در تهذیبالکمال مباحثی در این رابطه ارایه کرده است، همچنین مرحوم «سید محمد صدر» نیز در موسوعه خود مواردی را بیان میکند؛ مصطفی صادقی نیز در کتاب «تحلیل تاریخی نشانه های ظهور»، همچنین دکتر «نعمتالله صفری فروشانی» نیز در جلسات و بحث ها همین دیدگاه را مطرح کرده و به طور مثال در مورد شخص سفیانی مواردی را بیان می کند.
این پژوهشگر تصریح کرد: دسته دوم برای مثال می گویند ما در فهرست نجاشی و شیخ طوسی و در بین اصحاب کتابی به نام علامات ظهور به صورت مطلق نداریم؛ گاهی مثالها و مصادیق در این میان مطرح و تطبیق داده می شود مثل اینکه مردمانی از مشرق می آیند و کارشان این است که دور دشمنان آتش روشن کنند، وقتی حرکت می کنند مهدی و وزیرش در کوفه تحت محاصره هستند، مردمان مشرق لشکر به کوفه می فرستند و حضرت مهدی(عج) و وزیرش را نجات می دهند و سپس امام عصر(عج) و وزیرش به مکه می روند و از جهانیان دعوت می کنند و همه می گویند این دعوت کننده خراسانی است؛ سخن این است که چنین رویکردی نیز تطبیق است، حال همین مسأله را با نگاه تاریخی بررسی کنیم و می بینیم که ابومسلم از مشرق آمد و شیوه او اینگونه بود که دور بنی العباس آتش روشن کرد؛ سفاح که بعدا خود را قائم نامید و وزیرش که در کوفه محاصره شده بود، ابومسلم لشکر به کوفه فرستاد و آنها را نجات دادند و سفاح وارد مکه شده و اعلام دعوت کرد و خطبه می خواند، وقتی هنگام مرگ سفاح بود گفتند که تو همان قائم هستی و او را به عنوان مهدی معرفی می کردند! پس اگر این نگاه را تثبیت کنیم اصلا معنایی ندارد که تطبیق بدهیم یا ندهیم.
وی ادامه داد: دسته سوم کسانی هستند که تفصیل بین ظهور و قیام میدهند؛ طرفداران این نظریه می گویند که نشانه قیام داریم و حضرت(عج) در مکه ظهور و تا شش – هفت ماه با گروهها و افراد مختلفی بحث و گفت وگو می کند و بعد قیام بالسیف دارد و یمانی و خراسانی و مواردی از این دست در فاصله بین ظهور و قیام است؛ نظر خودم به عنوان نظر چهارم نیز صیحه آسمانی است و البته اگر بتوانم سفیانی را بپذیرم.
حجتالاسلام شهبازیان ادامه داد: پس اگر تطبیق گرایی را بپذیریم در واقع اصل مبنای ظهور زیر سوال میرود؛ فرض کنید وارد بحث تطبیقگرایی شویم، اولا پیشینه دارد، یکی از اشکالات اساسی من به تطبیقگرایی این است. رهبری دلیلی را مطرح کردند یعنی (تجربه)، ۱۲۰۰ سال است که تطبیق گرایان به بیراهه رفتند و آیا این کافی نیست؟ مرحوم مجلسی وقتی کتاب رجعت را می نویسد یا در بحارالانوار می گوید زمان صفوی شاه اسماعیل، همان خراسانی است و دیگر تمام است و این مسأله در دوره صفویه آنقدر پررنگ بود که شاه طهماسب گویا خواهر زیبایی داشت و اجازه نداد که او ازدواج کند و اسب سفیدی را در اصطبل نگاه داشته بود و میگفت باید صبر کنی تا وقتی امام زمان(عج) ظهور کرد، همسرش شوی!
مدیر گروه جریان شناسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: این چنین نگرش هایی در طول تاریخ وجود داشته است و حتی تا قبل از انقلاب نیز مطرح بود؛ یکی از اساتید به نام سیدکاظم طباطبایی از مرحوم ریشهری نقل می کرد که اوایل انقلاب منزل امام خمینی(ره) بودیم و امام(ره) کنار آیت الله مشکینی نشسته بود؛ در این مجلس خدمت امام (ره) که از پاریس برگشته بود گفتم: ببینید چه قدر دنیا تغییر کرده است، آیا نزدیک ظهور هستیم؟ امام خمینی(ره) بدون تامل فرمود: کذب است. قطعا اگر امام(ره) امروز بود و برخی سخنرانان را میدید اصلا از قم بیرونشان میکرد.
باید درک وجود داشته باشد، مسیر تطبیق گرایی را بررسی کنید که امروز هم میآیند و میگویند طوفان الاقصی هم از نشانههای ظهور است، اگر بخواهیم اینگونه هرچیزی را تطبیق دهیم حتی ترک دیوار هم نشانه ظهور میشودحجتالاسلام شهبازیان افزود: باید درک وجود داشته باشد، مسیر تطبیق گرایی را بررسی کنید که امروز هم میآیند و میگویند طوفان الاقصی هم از نشانههای ظهور است، اگر بخواهیم اینگونه هرچیزی را تطبیق دهیم حتی ترک دیوار هم نشانه ظهور میشود؛ تطبیقگرایی چند مشکل اساسی دارد از جمله اینکه پذیرندگان حداکثری این دیدگاه معتقدند نشانههای ظهور هست و باید تطبیق دهیم و اصلا موظف به تطبیق دهیم؛ استاد کورانی چنین دیدگاهی داشت.
وی گفت: طرفداران این نظریه می گویند که نشانه ها را باید تطبیق دهیم و بر مبنای آن قوانینی را بنویسیم، اگر بحث کردیم سفیانی می آید بعد از آن باید ببینیم که از کدام کشور میآید و بحث تعامل را وسط میکشند؛ مساله این است که در نگاه تطبیقگرا ما تقدیرگرا هستیم، قرار است که سفیانی از سوریه بیاید؟ در روایات است که او فلسطین و شامات را تصرف می کند و نه تنها عراق را تصرف می کند که وارد شیراز میشود و سپس خراسانی و یاران طالقان با او مقابله میکنند؛ حال سوال این است که اگر تقدیر الهی این است که او چنین کند چرا باید وارد فلسطین شویم؟ این را خدا خواسته دیگر ما چرا باید وارد شویم؟ از سوی دیگر اگر بخواهیم با نگاه تطبیق گرا وارد شویم اصلا خیلی اتفاقات نباید در منطقه انجام شود پس در تطبیقگرایی چالش وجود دارد.
یکی از اصلیترین چالشهای تطبیقگرایی؛ فرقهسازی است؛ ما ذهن جامعه منتظر را با این رویکرد تطبیقگرا و ذوقگرا کردهایم و بعد از سوی دیگر میخواهیم بگوییم که مقام معظم رهبری همان خراسانی است
مدیر گروه جریان شناسی مهدویت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: یکی از اصلیترین چالشهای تطبیقگرایی؛ فرقهسازی است؛ ما ذهن جامعه منتظر را با این رویکرد تطبیقگرا و ذوقگرا کردهایم و بعد از سوی دیگر میخواهیم بگوییم که مقام معظم رهبری همان خراسانی است. این رویکرد در واقع همان رویه یمانی سازی و خراسانی سازی است؛ این در حالی است که تمام تلاش مقام معظم رهبری آن است که به سنت الهی توجه کنیم. چه ترامپ سوفیانی باشد چه نباشد؛ چه رهبری خراسانی باشد و چه نباشد آیا ما آمدیم و گفتیم که شیخ فضل الله نوری همان خراسانی است و حمایتش کردیم؟ چنین نبوده است اما آن دوران برخی این ادعا را داشتند پس مشکل تطبیق گرایی این موارد است و چنین مسایلی در دوره های مختلف مطرح می شود.
حجتالاسلام شهبازیان در بخش دیگری از مباحث خود اظهار کرد: از جمله دیگر چالشهای تطبیقگرایی ایجاد ناامیدی در جامعه است؛ مقام معظم رهبری بیان کردند که در مسیر تمدن اسلامی مهمترین مولفه امید است؛ سید حسن نصرالله سخنرانی مفصلی در نقد تطبیقگرایی داشت و عنوان می کرد که نگویید رهبری معظم انقلاب، همان خراسانی است.
این پژوهشگر مهدوی در پایان خاطرنشان کرد: نکته دیگر این است که در نگاه تطبیقگرایی مهدویت به نشانه های ظهور خلاصه خواهد شد؛ در این میان مبانی اصیل مهدویت و وظایف منتظران چیست؟ باید به این موارد توجه کنیم؛ ما که تطبیق گرا نیستیم و می گوییم که اصلا ممکن است شرایط به گونهای باشد و تقدیر عالم به این شکل باشد که مثلا حضرت حجت(عج) همین هفته ظهور کند؛ آیا من به عنوان منتظر خود را آماده کردهام؟ مگر سپاه امام حسین (ع) و یزید (هر دو طرف) این دو را نمی شناختند؟ هر دو طرف می دانستند رهبر هر سپاه چه کسی است؛ مساله این است که وقتی الهیات درست نباشد و میل شخصی را مطرح کنیم در واقع نمی توانیم یاریگر حضرت ولیعصر(عج) شویم.