امروزه با افزایش روزافزون تکنولوژی و مدرنتر شدن جوامع، زندگیها بیمعناتر شده است؛ در واقع با کاهش عرضاندام دین، تقاضای «معنا» بیشتر شده است. ازاینرو چند دهه است که معنویت و معنویتپژوهی، هم در سطح پژوهشهای دانشگاهی و هم در سطح خدمات اجتماعی، حوزۀ آموزش و پرورش، مدیریت سازمانها و … به موضوعی مهم تبدیل شده است.
در این راستا، پژوهشکدۀ اخلاق و معنویتِ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ذیل طرح کلی شناخت معنویت در اسلام، به لزوم بررسی مقایسهای آن با ادیان و مکاتب معنوی دیگر پرداخت و آثار متعددی در موضوع معنویتگرایی و معنویتپژوهی تولید کرد. کتاب «زیست معنوی در سنتهای دینی» تألیف دکتر بهزاد حمیدیه، انجام بخشی از این کلانطرح بود که به تازگی از چاپ خارج شده و در دسترس علاقهمندان به این موضوع قرار گرفته است. گفتوگوی زیر با دکتر حسین مرادی، رئیس ادارۀ امور پژوهشیِ پژوهشکدۀ اخلاق و معنویت در این خصوص است:
*** به عنوان مقدمۀ بحث، بفرمایید معنویت چیست؟
انسانهای معنوی بسیاری هستند که برخی همچون اولیا، در قلۀ معنویت قرار دارند و برخی در ردههای پایینتر؛ اما خود «معنویت» به لحاظ علمی، واقعیتی کمتر شناخته شده و شاید بتوان گفت که از ناخودآگاه به خودآگاه نیامده است؛ نه تعریف دقیق، روشن و مورد توافقی از این مفهوم وجود دارد و نه ابعاد مختلف آن تبیین شده است.
*** بین دین و معنویت چه رابطهای میتوان متصور شد؟
- «رشد معنوی»، دستکم یکی از مهمترین کارکردها و مأموریتهایی است که دین بر عهده دارد. شاید بتوان ادعا کرد که ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دین، در خدمت رشد معنوی یا برآمده از رشد معنوی است. مسئولیت دین، تولیت «رشد معنوی»، مدیریت آن، زدودن بازدارندههای معنویت، تسهیل و تسریع سلوک معنوی، پاسداشت معنویتورزی از کجرویها و نهایتاً رسیدن به جامعهای مبتنی بر اصول معنوی و اخلاقی، به شکلی آرمانی و بدون کاستی وجود دارد است. این مفهوم معمولاً شامل ایجاد نظمی اجتماعی بر اساس ارزشهای معنوی، عدالت، صلح و هماهنگی است. امروزه که مطالبه عقلانیت رفتارها، بیشتر، فراگیرتر و مصرانهتر از دوران سنت است و طبعاً عقلانیت «دینداری» نیز مورد پرسش است، میتوان «رشد معنوی سالم» را وجه معقولیت دین معرفی کرد.
*** از پیشینۀ تحقیقات در این زمینه چه اطلاعاتی دارید؟
- چند دهه است که پژوهشگران از عرصههای مختلف علمی و از نقاط گوناگون جهان، با حجم انبوهی از کتابها و مقالات علمی آمدهاند تا این پدیده را فهم و بازگو کنند که البته نتیجۀ تلاشهای آنان را باید ارج نهاد. حتی امروزه سعی شده ثمرات این تحقیقات وارد عرصۀ عملی و خدمات اجتماعی گردد؛ در مدیریت، آموزشوپرورش، سلامت روانی، بهداشت و درمان و … . لذا اگر قائل به رخداد یک انقلاب معنوی در جهان نباشیم، دستکم میتوانیم به رقابتی تنگاتنگ در زمینۀ معنویت و کاربردیسازی آن اعتراف کنیم.
*** ضرورت و اهمیت پرداختن به این موضوع چه بوده است؟ - هرچه جوامع، مدرنتر شدهاند، زندگیها بیمعناتر شده و هرچه عرضاندام دین کمتر شده، تقاضای «معنا»بیشتر شده است. لذا چند دهه است که «معنویت»، به موضوعی مهم تبدیل شده است؛ هم در سطح پژوهشهای دانشگاهی و هم در سطح خدمات اجتماعی؛ از حوزۀ سلامت و درمان گرفته تا حوزۀ آموزشوپرورش، مدیریت سازمان، کسبوکار و … . امروز ما نیاز به شناخت گوناگونیهای معنویت و مقایسۀ سنتهای معنوی جهان و تأمل و پاسخگویی در برابر مسئلههای بسیار زیادی داریم که در معنویتپژوهی امروز طرح شده، اما راهکار آن نیست که با سادهانگاری مسئله، مثلاً متون عرفانی کهن و اصیل را به زبان محاورۀ امروزی ترجمه کنیم یا محتوای یک آیۀ کریمه یا روایت شریفه را در ضمن یک داستان یا نمایشنامه اشراب کنیم. در این راستا، پژوهشکدۀ اخلاق و معنویتِ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ذیل طرح کلی شناخت «معنویت» در اسلام، به لزوم بررسی مقایسهای آن با ادیان و مکاتب معنوی دیگر رسید و کلانطرح معنویتپژوهی کلید خورد.
*** به نظر شما علت تکثر فرقههای معنوی متعدد در جهان کنونی چیست؟ - سوگمندانه باید گفت که در جهان معاصر، با اهداف و اغراض گوناگون و از چشمههایی آلوده، معنویتهایی زرد استخراج میشود و آن را برای تولید معنا، بهروزی، آرامش و رشد انسانها در جامعه به خورد مردم میدهند که غفلت از چشمههای جوشان معنویت حقیقی و سستی در عرضۀ کارآمد آن به مردم بسی تاسفبار است. ما به شناخت عمیق پدیدۀ معنویت و جایگاه آن در اطلس نیازهای امروزین بشر نیاز داریم؛ یعنی در جهان امروز، بسیاری از مردم عادی نیز معنویتخواه و «جویندۀ معنوی» شدهاند که نتیجه آن، رشد و تکثیر فرقه های معنوی، سخنرانیها و همایشهای پرمخاطب، کتابهای خودیاری و … است.
*** وظیفۀ اندیشمندان و پژوهشگران مسلمان در این زمینه چیست؟ - مأموریت برجستۀ متکلمان و دیگر اندیشمندان مسلمان، آشکار ساختن ابعاد و افقهای معنوی ادیان است. اندیشمندان جهان اسلام، وظیفۀ خطیری در تبیین معنویت حقیقی و اسلامی دارند؛ چرا که معنویتپژوهی، هم در جهان مسیحی و هم در جهان سکولار به بخش تنومندی از ابرپیکرۀ دانش تبدیل شده و فهرستی طولانی از مسائل این قلمرو پژوهشی پیشِ روی ماست که هرچه به ناگزیری و بایستگی «معنویتپژوهی» در پشتیبانی از عقلانیت دینداری، بیشتر میاندیشیم، بر تعللها و تغافلها، بیشتر افسوس میخوریم.
*** نویسنده در این اثر پژوهشی به چه مواردی پرداخته است؟ - در این نوشتار، نویسنده محترم، ساختار «زیست معنوی» را تنها در سه فضایِ ذن، یوگا و اسلام مطالعه کرده، اما درعینحال، الگویی به دست میدهد برای بسط چنین مطالعاتی به ادیان و مکاتب دیگر؛ مثل: عرفان یهودی، عرفان مسیحی، دائوئیسم، جینیسم، وجرهیانه و … . همچنین دربارۀ ذن و یوگا، تلاش کرده با تکیه بر منابع معتبر، تصویری نظاموار از «زیست معنوی» آنها ارائه نماید. در واقع، هدف این دو فصل، آموزشدادن ذن و یوگا به مخاطبان کاملاً ناآشنا نیست، بلکه کمککردن به مخاطب در رسیدن به یک ساختار (مدل، الگو و طرحنامه) بر اساس اطلاعات پیشین اوست. ساختاری که از زیست معنوی در ذن و یوگا به دست میآید، در فصل آخر کتاب به یاری خواهد آمد تا برخی چشماندازهای کمابیش مغفول در زیست معنوی اسلامی را بگشاید.
*** این کتاب در چند فصل و صفحه به سامان رسیده است؟ - کتاب «زیست معنوی در سنتهای دینی» بعد از مقدمه، در پنج فصل نگارش یافته که عناوین این بخشها عبارتند از: کلیات و روش؛ ساختار زیست معنوی در ذن؛ ساختار زیست معنوی در یوگای کلاسیک؛ ساختار زیست معنوی در اسلام؛ و رهاورد مطالعه تطبیقی برای زیست معنوی اسلامی. این کتاب در ۲۸۸ صفحه، به همت ادارۀ نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی چاپ شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.