به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دکتر سید علیرضا واسعی در ابتداء نشست گفت: عاشورا و چرایی پیدایی آن از مسئلههای جدی در ازمنه مختلف بوده است و امروزه هم اذهان زیادی را به خود متوجه کرده که چرا این واقعه رخ داد، آیا این پیشامد یک پروژه برنامهریزیشدهای بود که امام(ع) آن را دنبال کرد یا یک پروسهای بود که پیش آمد و آنچه رخداد برنامهریزینشده بود. بر اساس نگاه دوم به تحلیل عاشورا میپردازم.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: سخنی از امام علی(ع) در نهج البلاغه است که البته مشابه آن در کلام امام حسین(ع) نیز تجلی داشته است. امام(ع) وقتی نوع حکمرانی فراعنه را توصیف میکند میگویند فراعنه مردم را عبد و بردگان خود گرفته بودند و اینطور میدیدند که ما خدایان و دیگران بندگان ما هستند و آنها باید تابع ما باشند. یک جملهای از معاویه نقل شده که میگفت آنچه به عنوان مال و اموال در اختیار ماست مال خداست و ما نیز به عنوان خلیفههای خدا در تصرف اموال اختیار تام داریم. این رویکرد که نگاه خدایگانی و بندگانی است در صدر اسلام و در میان خلفا نیز وجود داشت. آنچنان این مناسبات و تعامل شدت یافته بود که اگر کسی فرانروایی خلیفهای را به گردن نمیگرفت یا به تعبیری عبودیت حاکم را به جان نمیخرید این فرد به عنوان مجرم شناخته میشد. بنابراین نکته نخست اینکه فراعنه مردم را به مثابه بندگان خود گرفته بودند و این نگاه فرعونی در میان خلفای اسلامی نیز مورد قبول واقع شده بود.
نکته دوم تاریخی که به ما در فهم عاشورا کمک میکند این است که پس از عاشورا اتفاق عجیبی به نام «حره» رخ داد که یک جمله بسیار جالب در قضیه حره وجود دارد که در فهم جامعه اسلامی عهد امام حسین(ع) مهم است. در این واقعه فرماندهی سپاه یزید را مسلم بن عقبه بر عهده داشت که با سپاهیان بزرگی مدینه را تصرف کرد و به حکم یزید سه روز شهر را بر مهاجمان مباح کرد و هر نوع تخلف و فسادی را آزاد کرد. مسلم بعد از واقعه حره در مسیر برگشت به سوی مکه مُرد. مسلم در بستر مرگ میگوید: «در طول زندگیم هیچ کارم به عظمت این واقعهای که آفریدهام نیست. اگر خدا همین کار نیک من را بنویسد کفایت میکند.» نگاه مسلم به حره نگاه تقرب جویانه است و تصورش این بوده که به خاطر خدا و تبعیت از ولی امر مسلمین دست به این کار زده و این کار اجر زیادی دارد. با همین نگاه معاویه کار خود را پیش برد، در آن زمان تلقی مردم این بود که هرچه معاویه میگوید عین دیانت است.
دکتر واسعی در مورد اختیارات حاکمان گفت: بحثی نداریم که عدهای از بزرگان مورد عنایت ویژه خدا هستند. اما همه انسانها دارای ارزش هستند و اگر به قرآن مراجعه کنیم میبینیم انسانی بر انسان دیگر از حیث آفرینش و خلقت، از حیث کرامت ذاتی و ارزش انسانی رجحان ندارد. در فرهنگ اسلامی کسی که در جایگاه حکومت قرار میگیرد از اختیارات بیشتری برخوردار میشود، اما از حقوق انسانی بیشتری بهرهمند نمیشود بلکه مسئولیتش بیشتر میشود و وظیفه دارد سعادت آدمیان را تأمین کند.
ایشان در ادامه بحث گفت: هیچ حکومت و حاکمی چنین حقی ندارد که حقوق آدمیان را پایمال کند یا به تعبیری هیچ انسانی چنین حقی ندارد که خودش را بر دیگران غالب کند و از دیگران بخواهد هرچه او میگوید را تبعیت کنند.
وی اشاره کرد: اگر هر حاکمی بخواهد به دلخواه خودش عمل کند، محکوم است و در هیچ کجای اسلام چنین عملی مشروع نیست و هیچ انسان آزادهای چنین عملی را تایید نمیکند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: اگر حاکمی از طریق غیرصحیحی وارد عمل شده باشد وظیفه انسانی انسانهای آزاد در جامعه این است که در قبال چنین انسان و حکومت و سیاستی مقاومت کنند، ولو به کشتهشدن آنها تمام شود و به هزینه سنگینی خاتمه یابد.
دکتر واسعی گفت: امام حسین(ع) بین دوراهی واقع شدند، در مسیر حرکت خود از مکه به سوی کوفه در جاهای مختلفی علت ناهمراهی خود با دستگاه حاکمیت را بیان میکنند. امام(ع) میگویند: من دست خودم را هرگز به عنوان یک برده در دستان اینها قرار نمیدهم و مانند یک انسان ضعیف و سست فرار هم نخواهم کرد. این انسان فرومایه من را بین دو امر مخیر ساخته است؛ بین اینکه شمشیر را قبول کنم و کشته شوم یا خواری و ذلت را پذیرا شوم. هرگز از ما خواری پذیرفته نیست، ذلت این است که انسان به زندگی تن دهد که از اختیار و آزادی و حقوق انسانی و شرافت اجتماعی برخوردار نباشد. مرگ را چیزی جز سعادت نمیبینم، آن مرگی که در راستای احیای حقوق انسانها باشد.
دکتر سید علیرضا واسعی در نتیجه گیری گفت: آنچه موجب شد امام(ع) همراهان خود را در یک سختی بزرگی قرار دهد و حاضر نشد به هیچ نحوی مصالحه کند، این بود که امام(ع) دریافت که این انتخاب ذلتبار است و ممکن است طول زندگی امام(ع) را افزون کند اما آنچه برای انسان اهمیت دارد عرض زندگی است و انسانها با عرض زندگی خود معنا پیدا میکنند و امام(ع) شمشیر را انتخاب میکند. بنابراین نه گفتن امام حسین(ع) به یک امر ذلیلانه و غیرانسانی موجب پیدایی عاشورا شد.