|
استاد نجف لک زایی مطرح کرد:
تحلیلی بر رویکرد قرآنی امام حسین(ع) در واقعه عاشورا
حجتالاسلام والمسلمین نجف ل کزایی به طرح بحث در زمینه آیاتی پرداخت که امام حسین(ع) از بدو حرکت خویش به سمت مکه و کربلا تلاوت کرده است که از جمله آنها میتوان به آیه استرجاع و آیاتی از سوره مبارکه قصص اشاره کرد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به نقل از خبرگزاری ایکنا، نشست «تحلیل رویکرد قرآنی امام حسین(ع) در قیام»، امروز، ششم شهریور با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین نجف لکزایی، استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) و رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد که در ادامه متن آن را میخوانید؛
بحث در باب دلالتها و وجوه سیاسی آیاتی از قرآن است که مورد توجه امام حسین(ع) قرار گرفته است. البته این آیات تعداد زیادی دارند و در این جلسه بنا نیست به همه آیات بپردازیم، اما به برخی از این آیات میپردازیم. بحث این نیست که چه آیاتی در مورد امام حسین(ع) است که آن بحث دیگری است و در منابع نیز به آن پرداخته شده است و همچنین بحث ما این نیست که امام حسین(ع) در طول عمر خودشان چه مقدار به قرآن استناد کردند، هرچند این هم بحث وسیع و مهمی است؛ چون زندگی امام حسین(ع) مانند زندگی دیگر معصومین(ع) یک زندگی قرآنی است و این درس بزرگی برای ماست که وقتی خود را از پیروان آن امام(ع) میدانیم، یک بررسی کنیم و ببینیم جایگاه قرآن در زندگی ما چیست و چه مقدار قرآن را حفظ هستیم و در زندگی خود پیاده میکنیم.
امام حسین(ع) و مواجهه با مروان
اما در اولین صحنهای که مروان، فرماندار مدینه به دستور یزید از حضرت(ع) میخواهد با یزید بیعت کند، اما حضرت(ع) آیه استرجاع را میخوانند که: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» و پس از این آیه فرمودند: فاتحه اسلام با آمدن کسی مانند یزید خوانده شده و اگر این حکومت تداوم یابد اسلام نابود میشود. سپس فرمودند: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا». تلاوت این آیه علامت این بود که ما خاندانی طاهر هستیم و نمیتوانیم با کسی مانند یزید بیعت کنیم.
وقتی حضرت(ع) تصمیم میگیرند به سمت مکه بروند نیز آیاتی را تلاوت کردند. این آیات، همان آیاتی است که موسی(ع) هنگام عزیمت به مدین آنها را خواندند. در ابتدا آمده است: «وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ»؛ یعنی یک کسی از کارمندان سطح پایین حکومتی فرعون که در بخشی کار میکرده که میتوانسته به محل جلسات فرعون با مشاورانش برود، با عجله خودش را به موسی(ع) رساند.
مشخص است که او نیروی موسی(ع) است و برای موسی(ع) کار میکرده و اینطور نیست که او آن طرف شهر بوده باشد. بنابراین میگوید کسی از مامورین پایین حکومتی به موسی(ع) گفت: رسولان حکومتی فرعون داشتند مشورت میکردند که تو را بکشند، از مصر خارج شو که خیرخواه تو هستم. اما امام حسین(ع) آیه ۲۱ سوره قصص را تلاوت کرد: «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»؛ موسی(ع) از مصر در حالی خارج شد که میترسید و بر جانش خوف داشت و فرمود: خدایا من را از ظالمین نجات بده. اینجا امام(ع) با تلاوت این آیه، وضعیتی که در آن قرار دارد را با وضعیتی که موسی(ع) در آن قرار گرفته بود شبیهسازی میکند.
به این معنا که چطور موسی(ع) با فرعون طرف است و فرعون میخواهد موسی(ع) را بکشد، وضعیت امام(ع) و یزید نیز چنین است و یزید را نباید یک حاکم اسلامی دانست، بلکه او نیز یک فرعون است که این مسند را تصرف کرده است. با تلاوت یک آیه انبوهی از مضامین و دلالتها که دلالتهای سیاسی آن نیز پررنگ است، به مخاطب منتقل میشود؛ چون اصل رسالت موسی(ع) نجات سیاسی مردم مصر بود. وقتی امام(ع) وارد مکه شدند نیز آیه ۲۲ سوره قصص را خواندند که مربوط به ورود موسی(ع) به مدین است که میفرماید: «وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَوَاءَ السَّبِيلِ»؛ وقتی وارد مدین شد گفت؛ امید است که پروردگارم، مرا به راه راست هدایت کند.
امام(ع) هنگام دریافت خبر شهادت یاران چه آیهای را میخواند؟
از جمله دیگر آیاتی که امام(ع) در موارد مختلف تلاوت کردند، زمانی بود که خبر شهادت مسلم یا قیس بن مسهر صیداوی اسدی به ایشان رسید که فرمودند: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا». این آیه مؤمنین را در دو گروه طبقهبندی میکند؛ کسانی که به عهدی که با خدا داشتند عمل کردند و نتیجه عمل آنها نیز شهادت در راه خدا شد؛ یعنی به قدری پافشاری کردند و بر عهد خود با خدا استقامت کردند که منجر به شهادت آنها شد و گروه دومی که منتظر هستند؛ یعنی کسانی که دارند به عهد و پیمانی که با خدا بستند عمل میکنند و منتظر شهادتند.
همچنین یکی دیگر از آیاتی که امام(ع) خواندند: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» بود. اما یکی از صحنههای بسیار زیبایی که در مسیر حرکت امام حسین(ع) به کوفه اتفاق افتاده این است که یک کسی به نام عبید الله بن حر جعفی دعوت امام(ع) را قبول نکرد و گفت من خودم نمیآیم، اما حاضرم به شما کمک کنم و به نظر خودش میخواست کمک چشمگیری کند و گفت اسب خودم را به شما میدهم. در این زمان امام(ع) این آیه را خواندند که: «وَ مَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا»، یعنی در مسیر توحید ما از گمراهان کمکی قبول نمیکنیم. یعنی ما یک مبدا و مقصدی داریم و در سوره حمد نیز از خدا میخواهیم خداوند ما را از این مبدا به مقصد برساند. اما ضلالت برعکس هدایت است و وقتی کسی راه را گم میکند، میگوییم ضال است. آیا از یک کسی که در این مسیر با ما همراه نیست و از این مسیر خارج شده میتوانیم کمک بگیریم؟ امام(ع) فرمودند گمراهان را به عنوان کمککار خودمان انتخاب نمیکنیم.
از آیات دیگری که امام(ع) در مسیر مکه به عراق تلاوت کردند در پاسخ فرستادگان عمرو بن سعید بن عاص به فرماندهی یحیی بن سعید بود. امام(ع) وقتی به سمت عراق رفت، نقشههایی که یزیدیان کشیده بودند نقش برآب شد. اینها خواستند امام حسین(ع) را به مکه بازگردانند و یحیی بن سعید به اتفاق برخی افراد به سراغ امام حسین(ع) رفتند و امام(ع) قبول نکردند و گفتند: اگر نیت شما خیر بوده که خدا میداند، اما ما برنمیگردیم. آنها پافشاری کردند و این نشان میدهد که بحث چیز دیگری بود و اینها میخواستند امام(ع) را زندانی کرده و به شهادت برسانند. اینجا امام(ع) فرمود: «لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ». اینجا بحث این است که امام(ع) میفرماید شما با من دشمنی میکنید.
اما در مکه، یکی از کسانی که تلاش کرد امام(ع) را از قیام منصرف کند، ابن عباس بود. یک گفتوگویی بین امام(ع) و ابن عباس در مورد بنیامیه صورت میگیرد و امام آیهای را تلاوت کردند که آیه در توصیف وضعیت منافقین نازل شده است. آیه این است: «وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ»، آیه از مسلمینی صحبت میکند که انفاق کردهاند، اما انفاق اینها مورد قبول خدا واقع نشده چون به خدا و رسول(ص) کفر ورزیدند. اینها به عنوان مسلمان رفتهاند و پولی به رسول خدا(ص) دادهاند تا در تبوک هزینه کند، اما خدا فرمود انفاق اینها قبول نیست؛ چون باطنا به خدا و رسول(ص) کافر هستند و بعد میگوید نماز هم میخواندند اما از روی کراهت بود و اینها نماز را به جا نمیآورند مگر از روی کسالت.
اما سپس امام آیه ۱۴۲ سوره نساء را خواندند: «إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا»؛ یعنی منافقین اهل ریا هستند و خدا را یاد نمیکنند مگر اندکی و این آیه را خواندند که میفرماید: «مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا»، اینها فاقد مبنا هستند و گاهی به سمت مؤمنین حرکت میکنند و کارهایی میکنند که از علائم مسلمان بودن است و گاهی هم علائم کفار را دارند. از اینرو، منافق اینطور است که در ظاهر به اسلام تظاهر میکند اما در باطن اعتقادی ندارد.
آیه دیگری که امام(ع) خواندند زمانی بود که حر میخواست آب را بر امام(ع) ببندد که امام آیه: «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ» را خواندند. حر و سپاهیانش از این آیه باید این برداشت را میکردند که امام(ع) دارد میگوید ابن زیاد و یزید و همه طیف مقابل، کسانی هستند که مردم را به سوی آتش دعوت میکنند و امام(ع) مردم را به سوی نور دعوت میکند؛ حال، نار کجا و نور کجا.
منبع:
خبر گزاری ایکنا
اخبار پژوهشکده تاریخ و سیره, حجت الاسلام نجف لکزایی, سلسله نشست های عاشورایی با حضور اساتید حوزه و دانشگاه
|
|