حجتالاسلام والمسلمین عیسی عیسیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم طی یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: سیراب کردن فرد تشنه از وظایفی است که اسلام بر عهده همکیشان قرار داده است. رسول خدا(ص) فرمودند: «هر کس مؤمنی را که به آب دسترسی دارد، آبی بنوشاند خدا در برابر هر جرعه آب، ۷۰ هزار نیکی به او عطا فرماید و اگر به مؤمنی که به آب دسترسی ندارد آبی بنوشاند گویا ۱۰ برده از نسل اسماعیل(س) آزاد کرده است»؛ امام سجاد(ع) نیز فرموده است: «هر کس به مؤمن تشنهای آبی بنوشاند خدا به وی در بهشت از نوشیدنی رحیق مختوم مینوشاند.» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۲۱۰)
از دیگر وظایف همکیشان نسبت به همدیگر که در اسلام بر آن تأکید شده است پوشاندن همکیش برهنه است؛ پيامبر خدا(ص) فرمودند: «هر كه برادر مؤمن برهنه خود را بپوشاند خداوند از ديباى نازک و ديباى ستبر و حرير بهشت بر تن او كند و تا زمانى كه نخى از آن جامه باقى است، پيوسته او در رضوان الهى غوطهور باشد.» (محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۱۱، ص ۱۹۲)
امام صادق(ع) نیز در ارزش پوشاندن همکیش فرمودند: «هر كه مؤمن برهنهاى را بپوشاند، خداوند ديباى ستبر بهشتى بر تن او كند و هر كه جامهاى بر تن مؤمنى كند، تا تكهاى از آن جامه باقى است، پيوسته او در پوشش و ستر الهى باشد.» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۲۰۵)
تأمین مسکن برای همکیش و برادر ایمانی نیازمند به مسکن، از توصیههای دین اسلام است. امام صادق(ع) در پیامد بیتوجهی به این امر فرموده است: «هر كه خانهاى داشته باشد و مؤمنى به سكونت در آن نيازمند باشد و او آن را از وى دريغ دارد، خداوند عزوجل فرمايد: «فرشتگان من، بندهام از سكونت دادن بندهام در دنيا بخل ورزيد. به عزتم سوگند كه هرگز در بهشت من سكونت نكند.» (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۴) و در سخنی دیگر نیز فرمودند: «هر كه لباسى زمستانى يا تابستانى به برادر خود بپوشاند، بر خداست كه از جامههاى بهشت بر تن او كند و سختیهاى مردن را بر وى آسان گرداند و در قبرش بر او گشايش دهد و آنگاه كه سر از گور بردارد، فرشتگان با بشارت به استقبالش روند.» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۴، ص ۲۰)
از وظایفی که درباره همکیشان در آموزههای دینی مطرح شده؛ این است که با همدیگر برادری کنند و همانگونه که انسان با برادر نسبی برخورد میکند با همکیش خود نیز همانطور رفتار کند. البته عدهای از همکیشان هستند که در آموزههای دینی از برادری کردن با آنان منع شده است. امام على(ع) در این باره فرمودند: «با كسى كه خوبیهايت را مىپوشاند و عيبهايت را پخش مىكند، برادرى مكن.» (تمیمی آمدی، غررالحكم، ح ۱۰۴۲)
امام باقر(ع) نیز در این باره فرمودند: «چه بد برادرى است آن كه وقتى ثروتمند هستى هواى تو را دارد و چون تهيدست باشى رهايت كند.» (مفید، الارشاد ۲، ۱۶۶)؛ امام صادق(ع) نیز در این باره فرمودند: «از برادرى كردن با كسى كه تو را به طمع چيزى يا از سر ترس چيزى يا خواهشى و يا به خاطر خورد و خوراک مىخواهد، دورى كن و برادرى پرهيزگاران را بجوى، هر چند براى جستن آنها در اعماق زمين فرو روى و هر چند عمر خود را در اين راه صرف كنى.» (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۲۸۲)؛ راهنما بودن برای همدیگر نیز از دیگر توصیه اهل بیت(ع) به همکیشان است، امام صادق(ع) در این درباره فرمود: «چشم بینا، راهنمای روشن و آئینه همدیگر باشید.» (محمد بن علی بن بابویه خصال، ج ۳، ص ۳۵۰)
امام صادق(ع) در سخنی دیگر فرمودهاند: «از وظایفتان در حق همکیشان آن است که از خشم او اجتناب كنى و آن چه را كه موجب آن است به عمل نياورى و خشنودى او را پيروى نمايى و آن چه را كه باعث آن است به عمل آوری و امر او را فرمان برى.» (محمد بن علی بن بابویه، مصادقةالاخوان، ج ۱، ص ۱۳۴)
از دیگر وظایف همکیشان نسبت به همدیگر توجه به امورات همدیگر است، امام صادق(ع) در این باره خطاب به معلی بن خنیس فرمود: «از دیگر حقوق همکیشت آن است كه اگر تو را خدمتكارى باشد و برادرت را خادمى نباشد، واجب است كه خادم خويش را بفرستى تا جامههاى او را بشويد و طعامش را بسازد و رختخوابش را بگستراند.» (محمد بن علی بن بابویه، مصادقةالاخوان، ج ۱، ص ۱۳۴)؛ همچنین امام صادق(ع) در جای دیگر فرمودند: «از حقوق همکیشان آن است که سوگند همدیگر را تصدیق و تأیید کنند.» (محمد بن علی بن بابویه، مصادقةالاخوان، ج ۱، ص ۱۳۴)
توصیه اسلام به قهر نکردن با همکیشان
قهر کردن به معنی تکلم نکردن و کراهت داشتن از دیدار با شخصی است، از آفتها در زندگی انسانها، پیدایش کشمکشها، دو دستگی و جناحبندی میان همکیشان است که معمولاً در اجتماعات کوچک منجر به قهر کردن و دوری از برادران همکیش میشود. قهر کردن در مباحث اخلاقی جزو رذائل اخلاقی بهشمار میرود که نتیجه عداوت و کینه، بخل و حسد و یا بدگمانی و بدبینی است.
در آموزههای دینی شدیداً از این خصلت زشت نهی شده است؛ در قرآن درباره پیامد قهر کردن و قطع ارتباط به خویشان و همکیشان این چنین آمده است: «فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار کنند، قطع کرده و در روی زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند.» (بقره ۲۷)
از مصادیق این قطع رابطه، قطع رابطه با همکیشان است. در همین آیه، چنین عملی را، نشانه فسق و از مفاسد در زمین میداند. رسول خدا(ص) نیز درباره عواقب قهر کردن با برادران دینی خطاب به اباذر فرمود: «ای اباذر نهی میکنم تو را از قهر کردن و دوری کردن اگر چه ناچاری دوری مکن برادرت را بیش از سه روز تمام. پس هر کس بمیرد در حال دوری کردن از برادرش آتش به او سزاوارتر باشد.» (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۱۸۴)
و در سخنی دیگر نیز فرمود: «هر دو نفر مسلمانی که از همدیگر قهر کنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتی نکنند هر دو از اسلام بیرون روند و میانه آنها پیوند و دوستی دینی نباشد، پس هر کدام از آن دو به سخن گفتن با برادرش پیشی گرفت، او در روز حساب پیشرو به بهشت باشد.» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲ ص ۳۴۵)؛ امیرمؤمنان علی(ع) در این باره فرمود: «... بپرهیزید از بریدن و ترک کردن و قهر کردن از همدیگر» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص ۴۳۷)
امام صادق(ع) نیز درباره اثر بد قهر کردن میفرمود: «از هم جدا نشوند دو مرد به صورت قهر کردن جز اینکه یکی از آن دو سزاوار بیزاری(خدا و رسولش از وی) و لعنت(یعنی دوری از رحمت حق) گردد و چه بسا که هر دوی آنها سزاوار آن شوند، معتّب عرض كرد: خدا مرا فدايتان گرداند، ظالم، درست(كه مستحق اين كيفر است) اما مظلوم چرا؟ حضرت فرمود: براى آنكه برادرش را به آشتى با خود دعوت نمىكند و از سخن او چشم نمىپوشد. شنيدم پدرم مىفرمود: هرگاه دو نفر با هم ستيزه كردند و يكى از آن دو بر ديگرى چيره آمد، بايد آنكه در حق او ستم شده نزد آن ديگرى برود و به او بگويد: اى برادر، ستمكار منم، تا قهر و جدايى ميان او و رفيقش برطرف شود؛ زيرا خداوند تبارک و تعالى داورى عادل است و حق ستمديده را از ستمگر مىستاند.» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۴۴)
پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «هر که یک سال از برادر خویش قهر کند چنان است که خون وی را ریخته است.» (ابوالقاسم پاینده، نهجالفصاحه، ص ۷۴۷) و آن حضرت در جملهای دیگر فرمود: «ای اباذر بپرهیز از دوری کردن از برادرت، زیرا که عمل انسان با قهر پذیرفته نمیشود.» (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۷۲)؛ رسول خدا(ص) در توصیهای فرمود: «با هم دشمن نباشید و به هم حسد نبرید و به هم پشت نکنید و از هم نبُرید و برادرانه بندگان خدا باشید، بر هيچ مسلمانى روا نيست كه بيش از سه روز با برادرش قهر كند.» (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۱۹)
امام رضا(ع) در عواقب قهر و دشمنی دو برادر همکیش فرمود: «در شب اول ماه رمضان شيطانهاى سركش به غل و زنجير بسته مىشوند و در هر شبى ۷۰ هزار نفر آمرزيده مىشوند و در شب قدر خداوند به اندازهاى كه در ماه رجب و شعبان و ماه رمضان تا آن هنگام(شب قدر) آمرزيده است، مىآمرزد مگر مردى را كه ميان او و برادرش دشمنى و كينهاى باشد. پس خداوند عزوجل فرمايد: اينان را بگذاريد(مهلت دهيد) تا زمانى كه با هم آشتى كنند.» (محمد بن علی بن بابویه، عيون أخبارالرضا(ع)، ج ۲، ص ۷۱)
رسول خدا(ص) درباره زمان قهر و راهحل برونرفت از آن فرمود: «قهر كردن بيش از سه روز روا نيست. پس اگر با هم رو به رو شدند و يكى از آن دو سلام كرد و ديگرى جواب سلامش را داد، هر دو در ثواب شريک هستند، ولى اگر جوابش را نداد، آن كه سلام كرده از گناه مبراست و ديگرى گنهكار است.» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۴۴) و در سخنی دیگر نیز فرمود: «اگر دو مرد به اسلام درآيند و سپس از يكديگر قهر كنند، يكى از آن دو از اسلام خارج شود تا آنكه برگردد؛ يعنى آنكه ظالم و مقصّر است.» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۴۴)
رسول خدا(ص) در مورد آثار زود آشتی کردن نیز فرمود: «(بر هيچ دو نفر مسلمانى ) روا نيست كه بيش از سه(شب) با هم قطع رابطه كنند؛ زيرا اگر بيش از سه شب قطع رابطه كنند، هرگز با هم در بهشت جمع نمىشوند و هر كدام از آنها زودتر از ديگرى رابطهاش را برقرار كند، گناهانش پاک مىشود و اگر به او سلام كرد و او جوابش را نداد و سلامش را نپذيرفت، جواب او را فرشته بدهد و جواب آن ديگرى را شيطان.» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲ ص۳۴۴)
گاهی قهر کردن اثر تربیتی دارد
گاهی قهر کردن از باب نهی از منكر است و اثر تربیتی دارد . مثلاً گاهی اوقات بعضی از افراد برای كاهش رفتار نامناسب طرف مقابل از ابزار قهر استفاده میكنند و به عبارتی میخواهند به این روش ناراحتی خود را از رفتار طرف بیان كنند.
در مورد نهی از منكر گفته شده كه اگر نهی لفظی و زبانی ما در بازداشتن فردی از انجام منكر اثری نداشت درصورتی كه بیتوجهی به او و برخورد سرد و سنگین با او در تغییر روش و عمل او مؤثر بود، باید این راه را برگزید و در واقع این نوعی علاج مشكل و عامل باز دارنده از منكر است و مصداق اطاعت امر خداوند و عمل به وظیفه شرعی است نه برخوردی از سر لجاجت وعصبانیت و یا انتقام و تشفی دل.