عضو هیئت علمی پژوهشگاه ضمن اشاره به معنای اخلاقی شهادت در سه دین ابراهیمی تصریح کرد: شهید با مقاومت کردنش عواملی را که ممکن است او را ذلیل کند پس میزند و پسزدن عوامل ذلتساز و مقاومت برای جلب عوامل عزتآفرین یک امر اخلاقی تلقی میشود.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، نشست «معنای اخلاقی شهادت در اسلام» با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین حبیبالله بابایی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، امروز ۲۳ تیر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
در ابتدا چند نکته مقدماتی عرض میکنم؛ در تاریخ یهود، با تاریخی مواجهیم که مملو از شهدا است. یهودیانی که جان خودشان را برای حفظ هویت الهی و خداییشان فدا کردند. ما در تاریخ یهودیت و در آثاری که درباره یهودیت نوشته شده است با مسئله شهادت و با جنبش شهیدان و با جریاناتی که عملا در برابر آنچه که اطاعت غیر خدا را از ما مطالبه کرده مبارزه میکردند، مواجه میشویم. وقتی وارد ادبیات شهادت در میراث یهودیت میشویم یک مسئله اخلاقی را پیدا میکنیم یا به بیانی یک معنای اخلاقی را پیدا میکنیم که در شهادت در میان یهودیان وجود دارد.
معنای اخلاقی نهفته در شهادت در میان یهودیان عنصر عهد، پیمان و وفاداری به پیمانی است که عبد در بندگی خودش با خدا دارد و برای اینکه شما این عهد و پیمان را حفظ کنید و به آن وفادار باشید منتهیالیه این عهد و پیمان شهادت است. به تعبیر دیگر اساسا شهادت حاصل تعهد به پیمانی است که انسان در برابر خدا پیدا میکند. شهادت نوعی مقابله با خطر گناه و خروج از تعهد بندگی در برابر خداوند است. به بیان دیگر شهادت به مثابه التزام به شریعت خدا و امتناع از زیر پا گذاشتن دستورات الهی است. اینجا عملا فداکاری فرد نه فقط فداکاری الهیاتی است بلکه فداکاری اخلاقی است یعنی شما به عهدی که با خدا بستید متعهدید.
روایت اخلاقی از شهادت در مسیحیت
وقتی به شهادت در مسیحیت نگاه میکنیم میبینیم که شهادت در ادبیات مسیحی یک روایت اخلاقی پیدا کرده است مثلا توماس آکویناس شهادت را از دریچه فضیلت بررسی میکند و معتقد است که شهادت مستلزم شجاعت برای مقابله با خطر مرگبار به جای فرار یا تسلیم شدن است. آکویناس در اینجا عنصر شجاعت را به عنوان یک فضیلت اخلاقی نهفته در فرآیند شهید شدن مطرح میکند. شبیه این بیان را برخی شرقشناسان در مورد امام حسین(ع) دارند. در پاسخ به این سوال که گفته میشود وقتی امام میدانست قرار است این ساعت شهید شود چرا تسلیم نشد و مقاومت کرد گفته میشود اساسا انسانهای شجاع هیچگاه تسلیم نمیشوند و در اوج قهرمانی و شجاعت شهید میشوند، نه در وضعیت تسلیم و تمکین و اسارت. عملا قهرمانان و بزرگان به اسارت نمیروند لذا میگویند نحوه مبارزه امام طوری بود که اسیر نشود و در اوج قهرمانی و مقاومت به شهادت رسید.
علاوه بر شجاعت به عنوان یک فضیلت اخلاقی در شهادت، برخی شهادت را نشاندهنده یک عمل خیر تلقی میکنند و میگویند انسان باید از آنچه که او را بیش از همه دوست دارد که زندگی او است، چشمپوشی کند و شهادت عملی است که در آن عمل، شما از بهترین داشتههای خود و بهترین سرمایههای خود و بهترین تعلقات خود چشمپوشی میکنید.
در باب شهادت در اسلام به چند مورد اشاره میکنم.؛ اولا شهادت در اسلام همیشه به معنای کشته شدن در راه خدا نیست، شهادت همیشه در جهاد به معنای مصطلحش اتفاق نمیافتد بلکه ما روایات متعدد داریم که مثلا اگر فردی برای دفاع از حقوق خودش یا خانوادهاش تلاش کند و در این مسیر بمیرد شهید تلقی میشود. ما از این قبیل موارد داریم یعنی جاهایی که بعضی از جنس جهاد جوارحی است و جاهایی که در بستر مربوط به جهاد جوانحی اتفاق میافتد. بنابراین در نگاه اسلامی همیشه شهادت به جهاد اصغر گره نخورده و شهادت در جهاد اکبر هم مصطلح و رایج است.
با توجه به این، ما در بررسیهایی که از آیات قرآنی و روایات داریم به نوعی مرگ اخلاقی در شهادت دست پیدا میکنیم. اهمیت دارد یکبار ببینیم شهادت به مثابه یک مرگ شرافتمندانه چه عناصر اخلاقی دارد که آن عناصر اخلاقی، شهادت را تبدیل به یک پدیده اخلاقی میکند. من به چند نکته اشاره میکنم و ذیل هر کدام به دو، سه نکته اخلاقی اشاره خواهم کرد.
نکته اول که جزء مقومات شهادت است موضوع مقاومت است. مقاومت و ایستادگی نوعا برای چیزهای مختلفی وجود دارد. گاهی من مقاومت میکنم تا در ایمانورزی خودم آزادی داشته باشم یعنی برای اینکه از ایمان خودم صیانت کنم در برابر عواملی که ایمان مرا در جامعه تهدید میکنند مقاومت میورزم. این یک نوع مقاومت است. شهادت سمیه در صدر اسلام برای همین است. این یک نوع از مقاومت است که برای یک امر ایمانی است. گاهی اوقات شما برای یک امر فرهنگی یا امر فکری مقاومت میکنید. این مقاومت چه معنای اخلاقی دارد؟ اخلاقی بودنش در عنصر عدالت است، یعنی من مقاومت میکنم که عدالت سر جای خودش باقی بماند. این مقاومت که در قالب شهادت خودش را آشکار میکند یک امر اخلاقی تلقی میشود چون در مسیر عدالت و در راه حفظ حقوق و فضیلتهای اخلاقی اتفاق افتاده است. از این جهت شهادتی که از عنصر مقاومت بیرون میآید یک شهادت اخلاقی است. لذا رابطه شهادت و عدالت و مقاومت میتواند ما را در خوانش اخلاقی از شهادت کمک کند.
جلب عوامل عزتآفرین، امر اخلاقی است
نکته دومی که ذیل عنصر مقاومت وجود دارد موضوع عزت است. اساسا شهید با مقاومت کردنش عواملی را که ممکن است او را ذلیل کند پس میزند. پسزدن عوامل ذلتساز و مقاومت برای جلب عوامل عزتآفرین یک امر اخلاقی تلقی میشود، به این معنا که شهید شدن شما برای عزیز شدن شما است. ذلیل شدن معنای الهیاتی دارد، معنای عرفانی دارد، معنای انسانشناختی دارد ولی من میخواهم به این نکته تاکید کنم که عزیز بودن و ذلیل بودن یک معنا و هویت اخلاقی هم دارد لذا شهادت راهی است برای صیانت اخلاقی از خود، صیانت از عزت و کرامت، راهی است برای تعزیز خود و جامعه خود.
نکته دیگری که میشود از عنصر شهادت درآورد موضوع حیات و زندگی و نسبتش با شهادت و اخلاق است. اولا ما آیاتی داریم که میفرمایند این کسانی که در راه خدا کشته شدهاند مرده نیستند بلکه زنده هستند. سوال این است که آیا زنده بودن شهید مال عالم برزخ و عالم مابعد دنیا است یا شهید در اینجا و اکنون هم زنده است؟ ما شواهد متعددی داریم که زنده بودن شهید برای مابعد دنیا نیست بلکه شهید در همین دنیا هم زنده است و آثار حیات در وجود شهید دیده میشود.
نکته دوم این است که حیات بماهو حیات ارزش اخلاقی دارد یعنی اساسا حیات متضمن خیر است. آیات متعددی در قران نشان میدهد زنده بودن و بقا میتواند نشان از خیر بودن، خوب بودن و اخلاقی بودن داشته باشد. بر این اساس شهادت شهید یک شأن جدیدی را در حیات اخلاقی جامعه ایجاد میکند. به بیان دیگر شهادت پایان زیست اخلاقی فرد شهید نیست بلکه آغاز یک حرکت اخلاقی جدید برای شهید بعد از شهادت در همین دنیا است یعنی شهید با شهید شدنش یک شأن اخلاقی جدیدی را برای جامعه خودش باقی میگذارد.
منبع:روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
كلمات كليدي :
اخبار پژوهشکده تاریخ و سیره
تاریخ خبر: 1403/5/2 سهشنبهتعداد بازدید کل: 274 تعداد بازدید امروز: 2