رئیس پژوهشکده اسلام تمدنی در یادداشت انتخاباتی خود مطرح نمود:
مبانی اخـلاقی سیاسی در اسلام
سیدمجید ظهیری: آنچه میتواند مبنایی درست برای تشکیل احزاب سیاسی باشد، حق طلبی است و هـمین مـبنا، هویت استعلایی احزاب و تـشکلهای سـیاسی دینی را تضمین میکند و رفتار مطلوب اجتماعی و سیاسی را شکل میدهد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده اسلام تمدنی، سیدمجید ظهیری رئیس پژوهشکده اسلام تمدنی و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در دومین یادداشت خود به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ آورده است: آداب و رفتار اجتماعی، که رفتار سیاسی مطلوب در آن مندرج است، در اسلام کـاملاً شـکلی تـعریف شده و معین دارد و به هیچ وجه همچون نظامهای لیبرال دلبخواهی نیست. احکام اخلاقی اسلام، آثـار و پیامدهای مفید و سازندهی سیاسی و اجتماعی دارند. امام راحل ره در این خصوص میفرمایند:
“احکام اخـلاقی اسـلام هـم سیاسی است. همین حکمی که در قرآن هست که مؤمنین برادر هستند، این یک حکم اخـلاقی اسـت، یک حکم اجتماعی است، یک حکم سیاسی است. اگر مؤمنین، طوایف مـختلفهای کـه در اسـلام هستند و همه هم مؤمن به خدا و پیغمبر اسلام هستند، اینها با هم برادر باشند، طـوری کـه برادر با برادر نظر محبت دارد، همهی قشرها با هم نظر محبت داشـته بـاشند، این علاوه بر آن که یک اخلاق بزرگ اجتماعی است و نتایج بزرگ اخلاقی دارد، یک حکم بزرگ اجـتماعی نـیز محسوب شده، نتایج بزرگ اجتماعی دارد”.
حقگویی و حـقطلبی، بـدون قید منفعت شخصی، پرهیز از غیبت و عیب جـویی بـدون هـیچ قید و شرط مربوط به مصالحی که بـرخاسته از نـفس اماره است، مراقبت از آبروی دیگران همچون آبروی خود، از جمله مهمترین آداب اخلاقی هستند کـه مـیتوانند ضامن سلامت فضای سیاسی جـامعه و تـعالی محوری آن بـاشند.
در یـک نـظام سیاسی مبتنی و ملهم از تعالیم دینی، وضـعیت و شـرایط، بایدها و نبایدها، محتوا و کیفیت کارویژهها و وظایف و بنیادهای شکل دهندهی یک حزب یـا تـشکل سیاسی، بسیار متفاوت از احزاب و تشکلهای سـیاسی درنظامهای سیاسی لیبرال اسـت.
در مـیان جنبههای مذکور در خصوص احزاب و تـشکلهای گـروهی، مبنای شکلگیری تشکلهای سیاسی از اهمیت بسیاری برخوردار است.
تفاوت حزب و تشکل سیاسی در نـظامهای لیبرال با آنچه در چارچوب تعالیم سـیاسی اسـلام بدان توجه داده شده است، تفاوتی مبنایی وجود دارد. از مـیان مـبانی تشکیل احزاب، پایهی عـمدهی سـازمان احزاب سیاسی غرب در حال حاضر اقتصادی است.
کارشناسان علوم سیاسی، از جمله «آرتور هالکامبل» (Arthur Holcomble) ، اصـل مـنافع اقتصادی را پایهی واقعی احزاب سیاسی مـیدانند و مـعتقدند که پایـداری احـزاب بـراساس نیازهای موقت و گذرا غـیرممکن است و یک تشکل سیاسی پایا باید مبتنی بر منافع جمعی و از همه مهمتر، بر پایهی مـنافع دائمـی اقتصادی باشد.
اگر چه نظریه پردازان سـیاسی از عـوامل مـحیطی و طـبیعت انـسان و برتری نژادی او بـه عـنوان مبنای شکلگیری احزاب سیاسی نام بردهاند، اما کمتر کسی این عوامل را همپایهی عامل منافع اقتصادی، واقـعی تـلقی مـیکند.
حتی برخی از نظریه پردازان سیاسی، زمینهی دیـنی و مـذهبی را در دمـوکراسیهای نـوپا، به عنوان پایهی شکلگیری احزاب و تشکلهای سیاسی میدانند، اما همین کارشناسان تأکید دارند که در کشورهای غربی احزاب سیاسی بر پایهی دینی و مذهبی تشکیل نشده است و حـتی برای چنین احزابی در صورت شکلگیری کارکرد منفی نیز قائل هستند و معتقدند که این گونه احزاب ریشهی دموکراسی را میخشکانند و وحدت ملی را نابود میکنند.
انقلاب اسلامی ایران، به عنوان یک انقلاب مبتنی بـر تـعالیم دینی و ارزشهای الهی با پیامآوری شکلگیری نظامی سیاسی بر پایهی آموزههای قدسی است و بخشی از طرح نهادینه کردن تعالیم سیاسی دین در سطح فرد و جامعه را منوط به تعریفی دینی از حزب و تـشکل سـیاسی میداند که ضمن در بر گرفتن سلایق مختلف دینداران و رعایت عنصر تنوع، بر پایهی ارزشهای متعالی الهی شکل گرفته باشد.
به یقین در گفتمان دیـنی نـمیتوان مبنای شکلگیری احزاب را مبتنی بر مـنافع مـادی دانست. تشکیل حزب در گفتمان قدسی دین رهیافتی تعالی محور دارد.
آنچه میتواند مبنایی درست برای تشکیل احزاب سیاسی باشد، حق طلبی است و هـمین مـبنا، هویت استعلایی احزاب و تـشکلهای سـیاسی دینی را تضمین میکند و رفتار مطلوب اجتماعی و سیاسی را شکل میدهد.
منبع:
روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
اخبار پژوهشکده اسلام تمدنی
|